مشروح نشست بررسی بنبست مذاکرات و سناریوهای پیش رو
مقدمه
برجام یا برنامه جامع اقدام مشترک، چند سالی است که تبدیل به موضوع اصلی سیاست خارجی ایران شده است. علیرغم خروج آمریکا از برجام و اعلام پایان آن از سوی بسیاری، همچنان کشورمان با چالشهای متعدد ناشی از برجام دستوپنجه نرم میکند. مهرماه 1402 یا اکتبر 2023 یکی از موعدهای مهم برجام است، به این معنا که بند غروب تحریمهای موشکی فرارسیده و تحریمهای این حوزه برداشته خواهد شد. از سوی دیگر طرفهای غربی برجام با هدایت آمریکا قطعاً بیکار نخواهند نشست و تمام تلاش خود را خواهند کرد تا جمهوری اسلامی ایران از این مزیت برجام بهرهای نبرد. یکی از اصلیترین تهدیدهای مطرح شده علیه ایران استفاده از مکانیسم ماشه است. امکان فعالشدن این مکانیسم از سوی تمام اعضا برجام وجود دارد، اما هراس از عواقب پس از فعالشدن آن، احتمال انجام این امر را به حداقل رسانده یا به آخرین گزینه ممکن تبدیل کرده است. در همین راستا مرکز تحلیل راهبردی و بینالملل نشستی را با موضوع بنبست مذاکرات و سناریوهای پیشرو، با حضور آقایان دکتر ناصر هادیان و دکتر کیهان برزگر از اساتید برجسته دانشگاه، و آقای دکتر مهدی خانعلیزاده کارشناس امنیت بینالملل برگزار کرده است تا با بررسی احتمالات آیندهی فضای بینالمللی با در نظر گرفتن تحرکات بازیگران این حوزه، سناریوهای پیشرو را بررسی کند.
شرح نکات مطرح شده
در ابتدای این نشست آقای محمد کاظمی به تشریح اهمیت برههی کنونی تا بند غروب اکتبر سال جاری پرداختند. ایشان با اشاره به اینکه بند غروب پیشرو علاوه بر پایان تحریمهای موشکی، شامل بحث پهپادی نیز خواهد شد گفتند:
«در صورت تداوم روند کنونی، در آن زمان کشور در حوزه سیاست خارجه وارد یک جدل با آمریکا خواهد شد. شواهد هم نشان میدهد که غربیها در حال آمادهسازی شرایط برای چالش پیش رو هستند که آن را به نفع خود تمام کنند.»
آقای کاظمی ضمن بازخوانی روند مذاکرات در دولت فعلی، بیان داشتند که شروع مذاکرات توسط آقای باقری و تیم جدید در آذر 1400 بود و در اواخر مرداد 1401 نیز به پایان رسید. ایشان سپس به متن ارائه شده توسط جوزپ بورل و عدم توافق بر سر آن اشاره کردند، و مطالبات ایران از مذاکرات را راستی آزمایی لغو تحریمها، تضمین عدم خروج مجدد آمریکا، و بسته شدن پرونده ایران در حوزه پادمان برشمردند.
ایشان به حساسیتهایی که اخیراً ایجاد شده و تأثیرات آن بر روند مذاکرات پرداختند و گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی در خصوص ساخت رآکتور آب سبک اصفهان، انجام غنیسازی 60درصد، نصب آبشارهای IR6، و همچنین حواشی استفاده از پهپادهای ایرانی در جنگ روسیه را به عنوان مسائلی که حاصل شدن نتیجه را سختتر کرد قلمداد کردند.
در ادامه آقای کاظمی، ناآرامیهای پس از فوت مهسا امینی و التهاب بازارهای داخلی ایران را بهعنوان عناصر برهمزدن آرامش روانی جامعه ارزیابی کردند، و با بیان رسیدن به بنبست در مذاکرات در جمعبندی خود در خصوص اقدامات آمریکا گفتند:
«آمریکا برای همان موعد اکتبر 2023 و دعوا حقوقی با ایران، نیاز به پروندهسازی علیه برنامه نظامی و موشکی و پهپادی ایران دارد که بتواند هم شرکا و هم فضای بینالمللی را متقاعد کند که ایران کشور خطرناکی است و پهپادهای ایران چنین خطری را متوجه جهان میکند؛ لذا زمینهسازیهای حقوقی و رسانهای را برای این کارها آماده میکنند. تنشها با رژیم صهیونیستی مقداری این چند وقت بالا گرفته است که نیازمند توجه است.»
سپس آقای دکتر ناصر هادیان به تلاشهایی که برای محدودشدن قدرت رئیسجمهور آمریکا در خصوص تصمیمگیری پیرامون مذاکرات انجام میشود اشاره و بر این نکته تأکید کردند که اراده شخص جو بایدن نیز بسیار اثرگذار است.
آقای هادیان ضمن ابراز نارضایتی از روند مذاکرات، عدم شناخت صحیح از نظام بینالملل ازسوی تیم مذاکرهکنندهی ایران و رد و بدل شدن متنهای بیفایده را در خلال مذاکرات مورد انتقاد قرار دادند.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه در صورت تداوم وضع موجود، گزینههایی چون فریز در برابر فریز یا توافق موقت مطرح است، کماکان برجام را بهترین گزینه در دسترس توصیف کرده و در خصوص سیاستهای دو طرف مذاکرات گفتند:
«تصور من این است که الان سیاست آمریکا نه برجام، نه بحران و نه جنگ است. پس بحران نمیخواهند، از مکانیزم ماشه استفاده نمیکنند، چون ما قبلاً اعلام کردیم چنانچه این کار را کنید ما نهتنها از برجام بیرون میآییم بلکه از NPT نیز خارج میشویم. من در جلسات متعدد گفتم که ما به سمت چیزی میرویم که من اسم آن را ابهام سازنده میگذارم.»
ایشان با اشاره به در پیش بودن انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و تردیدهای دولت فعلی این کشور درخصوص ریسک کردن بر سر احیای برجام، بایدن را فردی عاقل دانسته و گفتند:
«بایدن نمیخواهد اوضاع را بحرانی کند، زیرا بحران جدید به نفع او نیست. در این شرایط به نفع خود ما هم نیست که بحران ایجاد کنیم»
سپس دکتر کیهان برزگر از منظر ژئوپلیتیک به بررسی موضوع پرداخته، و با اشاره به توافق ایران و عربستان و جنگ اوکراین به عنوان دو تحول ژئوپلیتیک جدی که نوعی نقش و قدرت معادله غرب را در سیاست منطقهای و جهانی تضعیف کرده، بیان داشتند که پویاییهای ژئوپلیتیک میتوانند تأثیرات جدی بر سناریوها و اقدامات آینده داشته باشد.
ایشان درخصوص چگونگی تأثیرگذاری ژئوپلیتیک بر سناریوهای آینده گفتند:
«من فکر میکنم که در روند ممکن است اتفاقات زیادی بیافتد و این اتفاقات در روند و سازگاری نقش بازیگران با محیط ژئوپلیتیک جدید میافتد. پویایی آن میتواند کل سناریوها را جابهجا کند، برای همین باید نوع نگاه استراتژیک ما بهگونهای باشد که خود را با این روند هماهنگ کنیم. به نظر من حالت «همکاری گرفتن» در این لحظه تاریخی بسیار مهم است. به طور نمونه توافق با عربستان سعودی و بهبود روابط سبب میشود که عیار قدرت منطقهای ایران افزایش پیدا کند. هماکنون نیز تمام گروههای متحد و طرفدار ایران در منطقه از این توافق خوشحال هستند چرا که افزایش عیار قدرت منطقهای ایران به معنی افزایش قدرت آنها هم بهحساب میآید؛ بنابراین من فکر میکنم که ژئوپلیتیک عنصر تأثیرگذار در این موضوع است. از زاویه جهانی اگر ببینیم بههرحال یک جنگی بین شمال و شمال و بین روسیه و غرب در جریان است. این جنگ به هر نحوی نگاه کنید منافع ژئوپلیتیک زیادی نهتنها برای کشور ما بلکه برای خیلی از کشورهای منطقه دارد. بسیاری از کشورها در منطقه و جهان از آمریکا و غرب فاصله گرفتهاند و بهنوعی خوداتکایی و بهرهبرداری از این فرصت ژئوپلیتیک پرداختهاند.»
ایشان جنگ ژئوپلیتیک اوکراین، و خروج آمریکا از منطقه را مقدمهای بر افزایش همکاریهای منطقهای ارزیابی و پیشبینی کردند که پس از این تحولات ایران با افزایش قدرت جدی مواجه خواهد شد که بسیاری از معادلاتش را تغییر خواهد داد.
استاد برجسته واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی در ادامه مباحث خود بیان کردند که این تحول ژئوپلیتیک میتواند معادلات و نوع مذاکرات نزدیکشدن معادله غرب (آمریکا و اروپا) و حتی معادله شرق (روسیه و چین) نسبت به ایران را تغییر بدهد؛ بنابراین روند و پویاییهای ژئوپلیتیک منطقهای و جهانی هستند که سناریوهای آینده را تعریف میکنند. ایشان به فرصتهای ژئوپلیتیک پیش روی ایران اشاره کردند و گفتند:
«تحولات ژئوپلیتیک فرصت جدی برای ایران است. برای مذاکرات، آمریکاییها روی سه موضوع تأکید دارند یکی موضوع ناآرامیها در ایران بود که به پایان رسید. دوم مسئلهی پهپادها بود که یک مسئلهی اروپایی و هویتی است که البته چندان تغییردهنده بازی برای اروپاییها نیست ولی وصل کردن ایران به روسیه برای اروپاییها یک منفعت دارد و اروپاییها واقعاً قبل از اینکه از موضوع هستهای ایران عصبانی باشند از موضوع اینکه ایران به روسیه پهپاد داده عصبانیتر هستند. درنهایت سومین موضوع، نزدیکشدن ایران به گریز هستهای است. اینجا هم شاید اگر ایران حلالمسائلی رفتار کند، با این پویاییهای ژئوپلیتیک میتوانیم شاهد تغییر رفتار قدرتهای طرف مذاکره با کشورمان باشیم.»
دکتر برزگر در ادامه با اشاره به اینکه در صورت پیچیده شدن و طولانی شدن مذاکرات اقتصاد کشور آسیب خواهد دید، توسل به راههای ژئوپلیتیک بهویژه تقویت اقتصاد ترانزیتی را گرهگشای این مشکل دانستند تا وابستگی اقتصاد به مذاکرات از بین برود.
در ادامهی نشست دکتر مهدی خانعلیزاده ابتدا با تذکر اینکه تا شهریور 1400 هدایت مذاکرات را آقای عراقچی برعهده داشت و پایان مذاکرات نه مرداد 1401، بلکه آبان 1401 بوده است، بیان داشتند که آمریکا اساساً قصدی برای احیای برجام نداشته است.
ایشان با ذکر دلایلی از بنبست در برجام و مرگ آن سخن گفتند و با بیان اینکه قصد آمریکا از ابتدا هم احیای برجام نبود، افزایش زمان گریز هستهای ایران، مهار منطقهای و جلوگیری از کاهش تأثیر تحریمها، یعنی آن نقطه بهینه که برای تحریمها دیده بودند را به عنوان انگیزههای اصلی ادامه مذاکرات از سوی آمریکاییها برشمرد.
ایشان با بیان اینکه بنا بود برجام هستهای به برجام موشکی و منطقهای منجر شود و ترامپ مانع شد، و به همین دلیل هیچگاه دموکراتها به برجام 2015 بازنخواهند گشت افزودند:
«زمانی که دولت بایدن سرکار آمد اگر دنبال احیای برجام بود میتوانست اعلام کند که من به برجام برگشتم. همانطور که روز اولی که بایدن وارد کاخ سفید شد به بسیاری از توافقاتی که ترامپ از آنها خارج شده بود بازگشت، مانند توافق آبوهوایی پاریس. چرا این اتفاق نیفتاد؟ برخی میگویند چون ایران توافقات خود را انجام نداده بود منتظر شدند که ایران بازگردد، میشد اگر آمریکا میخواست برجام را احیا کند برگردد بگوید من برگشتم و حالا ذیل آن روند بررسی اختلافات و پیگیری تخلفات را درون برجام پیگیری کند. آمریکا اساساً دنبال احیای برجام نبود، آمریکا برجام 2015 را دیگر نمیخواست، آمریکا برجامپلاس میخواست. وندی شرمن صراحتاً گفت که اصلاً مطلوب ما این نبوده و ممکن نیست که ما در سال 2021 به برجام 2015 برگردیم.»
کارشناس امنیت بینالملل با بیان اینکه آمریکا برجام ابتدایی را هم به نیت برجام دو و سه و فراگیرشدن طراحی کرده بود، علل عدم موفقیت در مذاکرات را خوشبینی و نگاه اروپایی به مذاکرات، و عدم درک صحیح از ماهیت مذاکرات دانست، و معتقد بود که بسیاری از اشتباهاتی که در دوران روحانی رخداده بود، در دورهی آقای رئیسی نیز تکرار شد.
دکتر خانعلیزاده به یک ضعف اساسی در دولت فعلی اشاره کردند و اعتقاد داشتند در راهبرد سیاست خارجی دولت آقای رئیسی اساساً گزینه عدم توافق روی میز نیست و برای مشکل اقتصاد راهبردی جز برجام ترسیم نشده است.
ایشان سه دلیلِ عدم تمایل دولت بایدن به احیای برجام را نگرانی از شرکای اروپایی باتوجه به مسئله روسیه، نگرانی بایدن از انتخابات پیشروی آمریکا و تغییرات ژئوپلیتیک برشمردند و درخصوص سناریوهای پیشرو افزودند:
«سناریوی پیش رو یکی این است که مکانیزم ماشه را فعال کنند. بههرحال این سیاهچالهی برجام است و یکی از نقاط ضعف جدی برجام است که همان موقع هم تذکر داده شد و به دلیل آن خوشبین که آن زمان وجود داشت رعایت نشد. حالا آمریکا مشکل حقوقی برای فعالکردن آن دارد اما اروپاییها میتوانند این کار را بکنند. یک گزینه این است که شورای حکام، پروندهی ایران را ارجاع بدهد به شورای امنیت و از طریق سازوکار حل اختلاف پیش برود که این خیلی طول میکشد. یکی هم اینکه ایران این برجامپلاس را بپذیرد و از این سه حالت خارج نیست.»
دکتر خانعلیزاده درپایان گزاره فریز دربرابر فریز دکتر هادیان را رد کرده و همچنین توافق موقت را به ضرر ایران دانستند چرا که توان قدرتگذاری و ابزار چانهزنی ایران را کاهش میدهد.
در دور دوم صحبتهای این نشست، میزبان دو سؤال را از دکتر هادیان مطرح کرد. نخست اینکه میزان تقصیر آمریکا در بنبست کنونی مذاکرات تا چه اندازه است؟ و آیا آمریکا واقعاً قصد احیای برجام را دارد؟ و دوم در خصوص پیشنهاد فریز در برابر فریز، محدودیتهایی مانند نظارت بر برنامه هستهای ایران بهصورت کمی کاملاً قابلارزیابی است اما مسئلهی تحریم و راستیآزمایی رفع آن به این اندازه قابلسنجش نیست. این دو موضوع را چگونه میتوان متناسب سازی کرد؟ و ما بهازای این محدودیتها چه چیزی باید دریافت شود؟
دکتر هادیان در پاسخ به سؤالات ابتدا گفتند که نه فریز در برابر فریز نه توافق موقت را مدنظر ندارند و مطلوب نمیدانند. ایشان تأکید کردند در وضعیت فعلی تنها دو گزینه مطرح است، حفظ وضع موجود یا بحرانسازی که ادامه وضع موجود در دو حالت توافق موقت یا فریز در برابر فریز امکانپذیر است. دکتر هادیان با یادآوری مطلوب نبودن بحرانسازی در برهه کنونی، پیشنهادهای مطرح شده را اجباری دانستند.
ایشان با تأکید بر اینکه ارائه چنین پیشنهادهایی مبتنی بر وضع کنونی جریان مذاکرات است، افزودند:
«من گفتم که دو آلترناتیو جلوی ما است. یک ادامه وضع موجود یکی هم بحرانسازی. ادامه وضع موجود دو حالت میتواند داشته باشد، فریز در برابر فریز و یکی هم توافق موقت من هیچکدام را دوست ندارم. حتی برجام را هم میدانید نه کسی مانند من برجام را نقد کرده و نه کسی مانند من از برجام حمایت کرده است.»
دکتر هادیان از روند کنونی وزارتخارجه و عدم آشنایی دیپلماتهای ارشد کشور با زبان انگلیسی انتقاد کرده و با وجود تمجید از محمدجواد ظریف، وزیر سابق امور خارجه، خود را بهعنوان یک منتقد جدی برجام حتی از ابتدای این توافق برشمرد و به شدت از عدم توجه به مسئله مکانیسم ماشه در زمان انعقاد برجام پرداخت و گفت:
«انتقاد من خیلی بیشتر روی همین مکانیزم ماشه بود و اینکه ما اول همه چیز را میدهیم و بعد باید توکل کنیم»
دکتر هادیان همچنین به مقایسه دو رئیسجمهور دموکرات آمریکا پرداخته و ضمن بیان تواناییهای اوباما افزودند:
«هیچ کدام از رئیس جمهورهای آمریکا توان فکری اوباما را ندارند. ذهن تئوریک و آشنا به مباحث عملی و اشراف بر مباحث از نقاط قوت او بود، برخلاف بایدن که هیچی نمیداند، او خط به خط برجام را میدانست. میخواست یک برخورد دیگری را با ایران شروع کند و اینکه اعراب از او متنفر هستند به این دلیل است که داشت مسیر دیگری را میرفت.»
سپس در ادامه دکتر برزگر مشکلات ایران و آمریکا را عمیقتر از آن دانست که با برجام حل شود و آن را به چیزی شبیه به مسئله تقابل عمیق و طولانی آمریکا و روسیه تشبیه کردند. ایشان افزودند مشکل ایران و آمریکا هم یک تضاد استراتژیک انباشت شده است که روزبهروز بیشتر میشود که علت آن نه صرفاً منطق ایدئولوژیک بلکه همزمان منطق ژئوپلیتیک هم است. به این معنا که عیار قدرت ایران در حال افزایش است و حرف خود را در درون منطقه میزند و روندهای مستقل خود را دارد و این با روندهای آمریکا در تعارض است. یک قدرت بزرگ منطقهای همچون ایران بههیچعنوان تحمل حضور یک قدرت بزرگ خارجی را در مرزهای بلافصل خود ندارد. ایران هزینههای حضور آمریکا در منطقه را افزایش و این کشور را وادار به خروج از میدانهای منطقه کرده است. بهعبارتدیگر، استراتژی مقاومت ایران و هزینهساز کردن حضور آمریکا در درون منطقه در افغانستان، سوریه، عراق، لبنان و یمن باعث شده که آمریکاییها توان تأثیرگذاری بر روندهای سیاسی – امنیتی در منطقه را تا حد زیادی از دست بدهند.
به عقیده ایشان از یک زاویه استراتژیک، تضاد دائمی ژئوپلیتیک بین ایران و آمریکا ملموس خواهد بود، چه با وجود برجام و مذاکرات هستهای چه بدون آن. امریکاییها هم از این زاویه موضوع را میبینند.
به عقیده این استاد دانشگاه چین و روسیه برای تکمیل زنجیره تاثیرگذاری ژئوپلیتیک خود به نقش آفرینی کشورمان نیاز دارند و این میتواند ابزار کسب امتیازات بیشتر برای ایران باشد.
دکتر برزگر ضمن تاکید بر تاثیر مهم مسائل ژئوپلیتیک بر روند مذاکرات افزودند:
«اگر ایران بخواهد یک پویایی جدید ژئوپلیتیک بدهد بهترین کار این است که همین محور عربستان، ترکیه، روسیه، چین و هند را بهعنوان یک نوعی هاب تقویت کند. این پیام جدی برای اروپاییها و آمریکاییها دارد. ما در دوران گذار از نظم جهانی هستیم. اگر مذاکرات هستهای را با یک پویایی ژئوپلیتیک سازگار کنیم به اعتقاد من میتواند برگ برنده ما باشد».
ایشان در جمعبندی سخنان خود بیان کردند که ایران اکنون در موقعیتی قرار دارد که میتواند نقشآفرینی خود را در ابعاد بزرگتری دنبال کند و با عناصر ژئوپلیتیک و استراتژیک معادلات سیاسی را به سود خود تغییر دهد.
در ادامه دکتر خانعلیزاده پرسشی را مطرح کردند مبنی بر اینکه آیا چیزی که آمریکا میخواهد برجام است یا برجامپلاس که پاسخ دکتر هادیان به این پرسش این بود که برجامپلاس خواسته گروههای داخلی ایران است و آمریکا با علم به اینکه نمیتواند به خواستههای فرا برجامی خود برسد خواهان همان برجام 2015 است.
سپس دکتر خانعلیزاده راهکار را نه در صحبت و مذاکره با مالی یا اشخاص دیگری از آمریکا بلکه یک هماهنگی داخلی و واکنشی از جانب خود، و یک نمایش قدرتمند که تبعات مکانیزم ماشه برای طرف مقابل بالا ببرد دانستند.
در پاسخ به سخنان ایشان دکتر هادیان بار دیگر تبعات سیاست بحرانسازی را مطرح کرده و گفتند:
«ما باید با فرض این تولید بحران کنیم که یک دستاوردی بعد از آن به دست بیاوریم. یعنی آمریکا را مجبور کنیم به یکسری مسائل تن بدهد. آمریکاییها هم الان در خود هستهای متمرکز هستند؛ بنابراین با انجام اقداماتی میتوانیم به نتیجه برسیم. مثلاً ما 5 سال به بندهای غروب اضافه کنیم. بهجای اینکه 5 هزار سانتریفیوژ داشته باشیم 3 هزار داشته باشیم، بهجای اینکه 300 کیلو اورانیوم داشته باشیم، 200 کیلو داشته باشیم؛ بنابراین ما باید یک چیزهایی بدهیم و بگیریم؛ اما من این را زمانی گفتم که ظریف سرکار بود. نه آنها گوش کردند و نه اینها انجام دادند. الان دیگر زمان مذاکره نیست این مذاکره ممکن است 2 سال زمان ببرد، این نیست که ما برویم آنها بگویند چشم. این یک مذاکره طولانی میخواهد. هر چیزی یک زمانی دارد.»