مقدمه
از بدو پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکاییها یک جنگ ترکیبی علیه ایران شکل دادند که دائماً در بستر زمان تا به امروز، در جهت گسترش و تقویت آن تلاش کردهاند. تا جایی که این جنگ، حوزههای مختلفی را در بر گرفته است. یکی از حوزههایی که در شرایط فعلی، کمتر در رسانهها و فضای نخبگانی به آن پرداخته میشود سیاست «حمایت حداکثری» است.
حمایتحداکثری؛ روشی خاص برای ضربه زدن به ایران
آمریکاییها با علم به اینکه سیاستهای قبلی نظیر تحریمهای شدید دوران ترامپ، اثرگذاری مورد نظر غرب برای تضعیف ایران را به دنبال نخواهد داشت، در جهت تکمیل پازل فشارهای خود بر ایران، راهبرد جدیدی تعریف کردند با عنوان «حمایت حداکثری». سیاستی که غرب در چارچوب آن با پشتیبانی گسترده از مخالفان جمهوری اسلامی به وسیلهی ابزارهای قابل استفاده همچون رسانه و منابع مالی، در صدد تضعیف ایران برآمد.
این رویکرد، مختص به وضعیت فعلی نیست و در طول سالیان گذشته، همواره در اندیشکدهها و فضای نخبگانی غرب، موضوع بحث بوده است. اما جلوههای جدی آن را میتوان به طور مثال همزمان با اوج گرفتن ناآرامیهای پاییز سال 1401 مشاهده نمود. گزارشات متعدد کارشناسان «بنیاد دفاع از دموکراسیها» و مجلهی «نشنال اینترست» همزمان با اغتشاشات سال ذکر شده، با موضوع ضرورت حمایت مادی و معنوی از مخالفان نظام اسلامی، نیت شفاف آمریکاییها را در این رابطه نمایان میسازد؛ هرچند گزارشات مرتبط با این موضوع در شرایط فعلی هم مرتباً در حال پردازش و انتشار است.
بین متون منتشره از سوی اندیشکدههای غربی، گزارشات «بنیاد دفاع از دموکراسیها» (FDD) نسبت به سایرین از اهمیت بیشتری برخوردار است. چرا که جدیترین توصیهها پیرامون «حمایت حداکثری» توسط این اندیشکده مطرح میگردد؛ همچنین لازم به ذکر است که طراحی سیاستخارجی دولت اول ترامپ، تا حد زیادی متاثر از فعالیتهای این نهاد بود. اگر چه در زمان بایدن هم FDD به انتشار توصیههای خود ادامه داد تا جایی که به خوبی میتوان پیادهسازی رهنمودهای این اندیشکده را توسط دولت بایدن مشاهده نمود. [1]از این رو ناظر به اهمیت FDD، احتمال اینکه ترامپ دوباره در جهت توصیههای این نهاد، حرکت کند، زیاد است.
بنا بر گزارشات این اندیشکده، سیاست «حمایت حداکثری» بر دو پایهی ادعای حمایت از مردم ایران و مقابله با نظام جمهوری اسلامی بنا شده است. این سیاست با تحریمهای حداکثری ترکیب شده و با کاهش منابع مالی کشور، زمینه را برای گسترش نارضایتی داخلی علیه آن فراهم میکند. در این راستا، آمریکا با تلاشهایی از قبیل تأمین اینترنت آزاد، ایجاد صندوقهایی برای حمایت از اعتصابات کارگری و پشتیبانی سایبری و اطلاعاتی، به هستههای مستعد ایجاد ناآرامی در کشور کمک میکند. [2]همچنین، تحریمهای شدید علیه مقامات و نهادهای کشور، تعامل با اپوزیسیون ایران و اعمال فشار دیپلماتیک برای انزوای بینالمللی رژیم از جمله ضروریات پیادهسازی این سیاست است. [3] لذا «حمایت حداکثری» را میبایست در کنار «فشار حداکثری» به عنوان دو بال اصلی سیاست واشنگتن برای تضعیف ایران قلمداد کرد.
سیاستی مزورانه برای تضعیف کشور
سیاست «حمایت حداکثری»، آمریکاییها را با «وجههای مردمی و خیرخواهانه» درسطح جامعهی ایران بازنمایی میکند اما در حقیقت راهبردی «عوام فریبانه» در جهت تضعیف کشور است. ذیل این سیاست، هرگونه اغتشاش در ایران، فرصتی در اختیار غربیها قرار خواهد داد تا از طریق «حمایت حداکثری» از عاملان بیثباتی، کشور را درگیر آشوب نماید. آنها نیات مخرب خود را پشت ادعاهای مثبت همچون کمک به گسترش دموکراسی و مسائل حقوقبشری پنهان میسازند تا افکار عمومی را در جهت همراهی با اقدامات مد نظر خود تحت تاثیر قرار دهند.
شواهد نشان میدهد که حتی در صورتی که تشنجی در فضای کشور نباشد، آمریکاییها همچنان دست از همراهی با مخالفانی که ظرفیت ایجاد آشوب در کشور را دارند، بر نمیدارند و همچنان پیشتیبانی خود را علناً ادامه خواهند داد. حضور و سخنرانی «کیت کلاگ» فرستادهی ویژهی ترامپ در نشست منافقین در پاریس به تاریخ 22 دیماه 1403 و تاکید بر تداوم حمایتهای واشنگتن از مخالفان جمهوری اسلامی ایران، جزو تازهترین نمودهای این سیاست بوده و حاکی از بقای آن در الگوی رفتاری آمریکاییها نسبت به ایران است.
از این رو، مسئولین کشور در وضعیت فعلی، نباید از تلاش آمریکا برای فعالسازی و استفاده از ظرفیتهای مخالفان داخلی و خارجی غفلت کرده و با سادهانگاری رویکرد واشنگتن، تصور کنند که مسائل موجود بین ما و غرب، صرفاً منحصر به بحثهای هستهای، منطقهای و … است. چرا که همواره باید در نظر داشت که دشمن، از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به کشور چشمپوشی نکرده و تمام روشهای ممکن برای تضعیف قدرت ایران را دنبال میکند.
نتیجهگیری
رویکرد «حمایت حداکثری» نشاندهنده عزم غرب برای بهرهبرداری از هر فرصت ممکن جهت تضعیف ایران از طریق پشتیبانی آشکار از مخالفان همراه با نوعی عوامفریبی است. مواجهه با این امر نیازمند هشیاری مسئولین کشور در برابر تهدیدات غیرمستقیم و تلاشهای پایدار برای تضعیف ثبات داخلی کشور است. لذا درک ابعاد گسترده این راهبرد، توجه به تمامی حوزههای سیاسی، اجتماعی و امنیتی را برای مقابلهی مؤثر با این سیاست طلب میکند.
منابع
[1] مرکز تحلیل راهبردی و بینالملل، بررسی نقش اف.دی.دی در دورهی بایدن، 16 اسفند 1399
[2] تارنمای بنیاد دفاع از دموکراسیها، حمایت حداکثری، 23 می 2024
https://www.fdd.org/analysis/2024/05/23/maximum-support/
[3] تارنمای بنیاد دفاع از دموکراسیها، موازنه حمایت حداکثری در برابر نظام و حمایت حداکثری از مردم، 10 ژانویهی 2025