مقدمه
هدف غرب (به ویژه آمریکا) از تشکیل و حمایت از رژیم صهیونیستی، استفاده از آن به عنوان ابزاری برای کنترل منطقهی غرب آسیا بوده است. اما انقلاب ایران و اقداماتی که توسط جمهوری اسلامی ایران در منطقه انجام شد، برنامه غرب را چالشهای جدی مواجه کرد.
اقدامات دو سال اخیر نیز روند افول کنترل آمریکا بر منطقه و نابودی رژیم صهیونیستی را سرعت بخشید؛ به طوری که آنها درباره نقش و قدرت خود در آینده جهان احساس خطر جدی کردند. «موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل»[1] در مطلبی تحت عنوان «دکترین و سیاست امنیت ملی اسرائیل برای سال 26-2025» به درگیریها در منطقه غرب آسیا اشاره کرده و بیان میکند:
«جنگ در خاورمیانه منحصر به عرصه فیزیکی نیست. این دو منازعه (جنگ اوکراین و درگیریهای خاورمیانه) به احتمال زیاد به عنوان مواجهههای محوری جهانی شناخته خواهد شد که مسیر نیمه نخست قرن بیستویکم را رقم خواهد زد»
از نگاه ایالات متحده و رژیم صهیونیستی، نظم کنونی جهان درحال تغییر و محوریت تغییر نظم نیز با ایران، روسیه و چین است که «علیرغم اختلافات ایدئولوژیک، تضاد منافع و اصطکاک درونی، این بازیگران در مخالفت با جهان دموکراتیک-لیبرال متحد شده اند».
جنگ با ایران، نقطه کلیدی تعیین جایگاه در نظم آینده
ایالات متحده آمریکا به عنوان رهبر نظم فعلی جهان، به دنبال حفظ نظم و یا حداقل حفظ منافع اساسی خود در جهانِ درحال تغییر است. یکی از مناطق اصلی و دارای اهمیت نیز منطقه غرب آسیا و یکی از اصلیترین بازیگران تغییر نظم نیز ایران است. درنتیجه ایالات متحده در طول سالیان تلاش کرد با استفاده از ابزار قهری تحریم، ایران را مهار کند؛ اما به تدریج این ابزار کارآمدی خود را از دست داد و جمهوری اسلامی دیگر آسیبی از جانب تحریمهای آمریکا برای خود متصور نبود.
لذا آمریکا برای تحمیل اراده خود به ایران، مجبور به آغاز جنگ با ایران شد. اما ابتدا با توجه به تبعات جنگ با ایران برای خود، رژیم صهیونیستی را وارد کرد.
«الکس وطنخواه»، در مطلبی که توسط «موسسه خاورمیانه» منتشر شد، بیان کرد:
«اظهارات اخیر دونالد ترامپ که چشم انداز یک راه حل دیپلماتیک در مذاکرات هستهای ایالات متحده و ایران را زیر سوال میبرد، نشان میدهد که هم او و هم اسرائیل به این نتیجه رسیدهاند که ایران برای وادار کردن به امتیازات معنادار به یک شوک بزرگ نیاز دارد – یا برای متوقف کردن غنی سازی اورانیوم یا ارائه پیشنهادهای متقابل قابل قبول با شرایط ایالات متحده و اسرائیل. اکنون به نظر می رسد که این شوک وارد شده است.
ترامپ همچنان دیپلماسی را به عنوان مسیر ترجیحی خود مطرح می کند، در حالی که اسرائیل به عنوان مجری آن عمل میکند و در حالی که ترامپ راهی برای خروج از آن به ایران پیشنهاد می دهد، ضربات وارد می کند.»[2]
اما پاسخ سخت ایران به حملات رژیم صهیونیستی، باعث ورود مستقیم آمریکا به درگیری شد. ایالات متحده با ورود مستقیم و استفاده از ابزارها و نمادهای هیمنه خود به عنوان قدرت جهانی، به دنبال تحمیل اراده خود بر ایران بود که در این مورد نیز ناکام بود و جمهوری اسلامی پاسخی قاطع به تجاوز آمریکا داد. در نهایت نیز ایالات متحده و رژیم صهیونیستی به هیچکدام از اهداف اعلامی خود دست نیافته و مجبور به توقف حملات شدند.
تضعیف جایگاه آمریکا و تقویت ایران در مناسبات جهانی
شکست آمریکا و رژیم صهیونیستی در این جنگ، تبعات بسیار زیادی برای آنها داشته و موجب تقویت جایگاه ایران در نظم جدید است.
رژیم صهیونیستی از خروج آمریکا از منطقه، افزایش هزینه حمایت از رژیم برای آمریکا و قطع حمایت از آن، احساس خطر میکند. اندیشکده صهیونیستی INSS بیان میکند:
«جنگ چند جبههای جاری اسرائیل در تضاد با منافع آمریکا است… احتمال روی کار آمدن یک دولت منزویتر در آمریکا، نگرانیهایی را در خصوص کاهش حضور ایالات متحده در خاورمیانه به همراه دارد، به گونهای که ممکن است کمکهای اسرائیل کاهش یابد، به ویژه اگر دستیابی به راهحلی منطقهای دور از دسترس به نظر برسد.»
در نتیجه رژیم صهیونیستی برای تثبیت موقعیت خود در منطقه غرب آسیا، پیش از خروج آمریکا از منطقه به دنبال افزایش همکاری با کشورهای منطقه، ایجاد یک ائتلاف امنیتی و همچنین مقابله جدی با محور مقاومت بوده است. موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل در مطلبی راهبردی بیان کرد:
«دشمن اصلی اسرائیل محور مقاومت است. هدف استراتژیک این کارزار باید ایجاد یک موازنه منطقهای قدرتمند در برابر محور مقاومت، با حمایت فعال ایالات متحده شکست دادن این محور و استقرار ساختار امنیتی پایدار در منطقه باشد».
بخش اصلی این راهبرد مقابله با ایران بود که با توجه به اتفافات اخیر، شکست رژیم صهیونیستی بر همگان آشکار شد. لذا طرح این رژیم برای ایجاد همراهی سایر کشورها نیز با توجه به عدم توانایی در تامین امنیت و تحمیل اراده خود، با چالش جدی مواجه شده.
همچنین با توجه به ناتوانی رژیم صهیونیستی به عنوان اصلیترین ابزار آمریکا برای پیاده کردن برنامههای خود در منطقه غرب آسیا و افزایش هزینه حمایت از آن و همچنین شکست مقابل ایران، خروج آمریکا از منطقه غرب آسیا نیز تسریع خواهد شد.
در طرف مقابل، جایگاه ایران نزد کشورهای منطقه و همچنین قدرتهای جهان، به دلیل ایستادگی، مقابله و پیروزی دربرابر بزرگترین قدرت فعلی جهان، ارتقا یافت و ثابت شد که ایران اصلیترین و قدرتمندترین بازیگر در مهمترین منطقه جهان است و توانایی تامین منافع خود را دارد. درنتیجه هرکشوری که خواهان فعالیت در منطقه غرب آسیا است، باید منافع ایران را درنظر بگیرد.
[1] INSS
[2] تارنمای موسسه خاورمیانه، الکس وطنخواه، گزارش ویژه: اسرائیل به برنامه هستهای ایران حمله میکند
https://www.mei.edu/publications/special-briefing-israel-strikes-irans-nuclear-program#pt1