شکست راهبردی آمریکا در جنگ تحمیلی علیه ایران

09 تیر 1404

مقدمه

ریچارد نفیو در گزارشی با عنوان «آیا حملات علیه ایران موفقیت‌آمیز بود؟ اسرائیل و آمریکا برای خود زمان خریدند اما به طرق دیگری هزینه خواهند داد»[1] در نشریه‌ی «فارین افرز» در تاریخ ۲۶ می ۲۰۲۵ (پنجم تیرماه ۱۴۰۴) به بررسی و نقد وضعیت پس از حمله‌ی رژیم صهیونیستی و آمریکا به جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی دوازده‌روزه پرداخته است. این گزارش از این جهت حائز اهمیت است که اولاً نویسنده دارای نگاه راهبردی به مسائل بوده و تا حد نسبتاً خوبی از برخورد هیجانی یا سیاست‌زده اجتناب دارد و ثانیاً، این یادداشت از جمله گزارش‌هایی در منابع اندیشکده‌ای آمریکایی است که از لایه‌های سطحی مسأله‌ی جنگ ایران و اسرائیل عبور کرده و کمی عمیق‌تر به جنگ و پیامدهای میان‌مدت و بلندمدت آن پرداخته است. فضای کلی این یادداشت، نقد برخورد هیجانی با ابعاد حملات اخیر آمریکا و اسرائیل به ایران و لزوم گذر از دستاوردهای تاکتیکی و توجه جدی به پیامدهای بلندمدت و راهبردی این حملات است. در ادامه، با استفاده از این گزارش، چند نکته‌ی تحلیلی ارائه می‌شود.

نگاه راهبردی در برابر نگاه مقطعی

نفیو با مطرح کردن یک سؤال در همان ابتدای گزارش، باب مناسبی را برای ورود به تحلیل ماجرای حمله‌ی تجاوزکارانه‌ی دوازده‌روزه‌ی آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران می‌گشاید: «آیا این دستاوردهای حمله‌ی آمریکا و اسرائیل به ایران به پیامدهای آن می‌ارزید؟» سؤال‌هایی از این دست در واقع به معنای ضرورت توجه به ابعاد بلندمدت و راهبردی ماجرا و عبور از داده‌ها و ستانده‌های مقطعی، موردی و کوتاه‌مدت است.

اساساً اگر مقطعی به ماجرا بنگریم، به احتمال زیاد دچار خطا در تحلیل خواهیم شد. در نگاه مقطعی، روندها، چارچوب‌های کلی، حدود و مرزها، نقاط مهم و خطوط پیونددهنده‌ی این نقاط نادیده گرفته می‌شوند. همین امر باعث محو شدن ارتباط بین وقایع و در نتیجه، نامربوط دانستن آن‌ها به یک‌دیگر و بروز تحلیل‌های منفصل و ناقص می‌شود.

نفیو با نگاهی راهبردی و البته انتقادی به مسأله، اولاً به‌صورت تلویحی رویکرد رئیس‌جمهور آمریکا در قبال حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران را مورد انتقاد قرار داده و پافشاری روی وارد آمدن آسیب‌های جدی به برنامه‌ی هسته‌ای ایران در شرایطی که هنوز برآوردهای قابل‌اتکا در این رابطه وجود ندارد را امری نادرست می‌داند. ثانیاً، نفیو متذکر این نکته می‌شود که علی‌رغم انجام این حملات و حتی در صورت موفقیت آن‌ها، هم‌چنان سؤالاتی بی‌پاسخ در رابطه با برنامه‌ی هسته‌ای ایران وجود دارد که آمریکا و رژیم صهیونیستی از پاسخ به آن‌ها عاجز بوده و ایران را در موقعیتی قرار می‌دهد که برای آمریکا هزینه‌زاست.

این نگاه بسیار واقع‌بینانه است. اگر مطابق با دسته‌بندی‌های رایج، دارایی‌های جمهوری اسلامی ایران در وحوزه‌ی هسته‌ای را به دو دسته‌ی ملموس و ناملموس تقسیم کنیم، تأسیسات، اماکن، ساختمان‌ها، سانتریفیوژها، تجهیزات و… همگی در دسته‌ی اول و دانش و فناوری و از همه مهم‌تر، اراده برای ادامه‌ی برنامه‌ی هسته‌ای و پیشبرد آن به سمت اهداف تعیین‌شده در برنامه‌های بلندمدت کشور، در دسته‌ی دوم قرار می‌گیرند. آمریکا و رژیم صهیونیستی حداکثر توانسته‌اند به بخشی از دارایی‌های ملموس سازمان هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران آسیب برسانند (که همین هم محل تردید است). این صدمه با این‌که به کشور هزینه‌هایی تحمیل می‌کند اما بی‌تردید قابل‌جبران و بازسازی است.

اما از سوی دیگر، به رغم همه‌ی حملات، غرب اکنون با سؤالاتی جدی درباره‌ی پرونده‌ی هسته‌ای ایران مواجه است و با توجه به شرایط پیش آمده، دورنمایی برای یافتن پاسخ آن‌ها در برابر خود نمی‌بیند. نفیو این سؤالات را این‌گونه فهرست می‌کند:

  • آیا ذخایر ۶۰ درصد ایران همچنان موجود و قابل‌دسترس است؟
  • وضعیت کنونی سانتریفیوژهای ایران چگونه است؟
  • وضعیت کنونی تجهیزات تبدیل اورانیوم به سلاح چگونه است؟
  • وضعیت دانشمندان باقی‌مانده برای ایران چگونه است؟ احتمال دارد که برنامه‌ی هسته‌ای ایران به چند فرد وابسته نبوده و این برنامه دارای فرایند اشتراک‌گذاری دانش و اطلاعات و مهارت مناسبی بوده باشد.

اقدام نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه تأسیسات هسته‌ای ایران و هم‌چنین تضعیف جایگاه آژانس و برملا شدن نقش‌آفرینی سیاست‌زده‌ی آن، بدون شک برنامه‌ی هسته‌ای ایران را وارد سطحی از ابهام برای غرب خواهد کرد و همین، اولین ضربه‌ی راهبردی به غرب در رابطه با پرونده‌ی هسته‌ای ایران است. نفیو نیز به این امر اذعان دارد. در بخشی از گزارش، نفیو با اشاره به تصمیم مجلس شورای اسلامی به تعلیق هم‌کاری سازمان انرژی اتمی با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، این امر را یکی از هزینه‌های آمریکا می‌داند.

اهمیت نظارت‌های آژانس برای غرب

پیش از این در یادداشتی به اهمیت راهبردی نظارت و شفافیت در برنامه‌ی هسته‌ای ایران برای آمریکا پرداخته بودیم.[2] ریچارد نفیو نیز فقدان این امکان برای غرب را یکی از آسیب‌ها و هزینه‌های راهبردی می‌داند که در پی حمله‌ی آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران، دامن غرب را خواهد گرفت. نفیو گزارش‌های رسمی و عمومی آژانس را ابزاری بسیار مفید برای مراکز اطلاعاتی و جاسوسی می‌داند که با استفاده از آن، این مراکز می‌توانند یافته‌های خود را تقاطع‌گیری کرده و صحت و سقم مسیرهای اطلاعاتی و کیفیت عملیات‌های خود را ارزیابی کنند. وی به‌علاوه، احتمال خروج ایران از معاهده‌ی عدم اشاعه (ان.پی.تی) در آینده‌ی نزدیک را در همین راستا تحلیل می‌کند.

یکی دیگر از هزینه‌ها که آمریکا باید آن را به رسمیت بشناسد این است که از این تاریخ به بعد، جمهوری اسلامی ایران در مسیر توسعه‌ی برنامه‌ی هسته‌ای خود (و هم‌چنین در بازسازی تأسیسات آسیب‌دیده)، به سمت تأسیسات مستحکم‌تر از قبل و رعایت ملاحظات نظارتی و پدافندی بیش‌تر و در مجموع، فعالیت پنهان‌تر از قبل حرکت خواهد کرد.

و در نهایت، یکی از آسیب‌های راهبردی ناشی از جنگ تحمیلی دوازده‌روزه علیه جمهوری اسلامی ایران برای غرب، وارد آمدن زخمی کاری به پیکر سیاست‌های عدم اشاعه و کم‌اثر شدن این سیاست‌ها در جلوگیری از حرکت برخی کشورهای مستعد به سمت سلاح هسته‌ای در آینده است. این امر چیزی نیست که غرب بتواند به آسانی از آن چشم بپوشد.

کند شدن تیغ دیپلماسی

یکی دیگر از هزینه‌های راهبردی واردآمده بر آمریکا که مورد توجه ریچارد نفیو قرار گرفته است، احتمال از دست رفتن فرصت دیپلماسی و حل و فصل پرونده‌ی هسته‌ای ایران از طریق مذاکره است. نفیو معتقد است که حتی اگر ایران به هر دلیلی در آینده وارد مذاکرات با آمریکا شود، قطعاً بدون اعتماد وارد خواهد شد. دلیل این امر این است یک بار در حین مذاکره با آمریکا، هم‌پیمان آمریکا به ایران حمله کرده و آمریکا نه‌تنها از او حمایت کرده، بلکه خودش هم رسماً وارد حمله شده است.

در دوره‌ی برجام به کرّات دراین‌باره سخن گفته شده بود که دیپلماسی در کنار تحریم و سایر فشارها، یکی از حلقه‌های زنجیره‌ی اعمال قدرت و یکی از ابزارهای راهبردی آمریکا برای تحمیل خواسته‌های خود بر کشورها، ازجمله ایران است. قرار گرفتن «تضعیف دیپلماسی» در عِداد آسیب‌های راهبردی واردآمده بر آمریکا توسط نفیو، شاهدی بر صحت این مدعی است.

 

[1] گزارش ریچارد نفیو در نشریه‌ی فارین افرز با عنوان «آیا حملات علیه ایران موفقیت‌آمیز بود؟ اسرائیل و آمریکا برای خود زمان خریدند اما به طرق دیگری هزینه خواهند داد» – ۲۶ می ۲۰۲۵ (پنجم تیرماه ۱۴۰۴)

https://www.foreignaffairs.com/iran/did-attacks-iran-succeed

[2] مراجعه به گزارش «مرکز تحلیل راهبردی و بین‌الملل» با عنوان «اهمیت راهبردی نظارت و شفافیت در برنامه‌ی هسته‌ای ایران برای آمریکا» به قلم محمد کاظمی – ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴

اهمیت راهبردی نظارت و شفافیت در برنامه‌ی هسته‌ای ایران برای آمریکا