مقدمه
عملیات طوفان الاقصی و تشدید حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به غزه بار دیگر خاورمیانه را در مرکز تحولات بینالمللی جهان قرار داده است. آنچه امروز در غزه و پیرامون آن میگذرد، بستر تحولات مهمی در منطقه و جهان خواهدبود. همچنین میتواند نقش بسزایی در شکلدهی به آینده نظم بینالمللی جدید داشته باشد و روابط پرتنش چین و آمریکا را به مرحله جدیدی وارد کند.
مواضع چین
چین با پیروی از سیاست دیرینه خود یعنی عدم دخالت در امور داخلی دیگران، در ابتدا تلاش کرد تا موضع میانهای در این بحران بگیرد. در آغاز درگیریها از طرفین خواست که خویشتن داری کنند و از وخیمتر کردن بیشتر اوضاع خودداری کنند. در روزهای بعد چین بدون نام بردن از حماس یا زدن برچسب گروههای تروریستی به آن که مکررا توسط غرب استفاده میشود، به طور کلی اقداماتی که به غیر نظامیان آسیب میرساند را محکوم کرد و گفت با اقداماتی که درگیری را تشدید میکند و منطقه را بیثبات میکند مخالفیم. با ادامه حملات رژیم صهیونیستی به غزه، وانگیی وزیر خارجه چین در گفتگو با فیصل بن فرهان وزیر خارجه عربستان وضعیت فلسطین را بحرانی دانست و گفت:
«بمباران اسرائیل فراتر از محدوده دفاع از خود رفته و باید مجازات دسته جمعی مردم غزه را متوقف کند».
وانگ یی در گفتگو با امیر عبداللهیان وزیر خارجه کشورمان ابزار کرد که چین از کشورهای اسلامی حمایت میکند تا در بحبوحه این جنگ، «صدای واحدی» در رابطه با فلسطین ایجاد کنند.
چین در واکنشهایش، بر خلاف کشورهای غربی حماس را آغازگر و مسئول تنش ندانسته و آن را ناشی از زخم کهنهای در منطقه میبیند که همچنان باز است. وانگ یی، وزیر امور خارجه چین در نشست مطبوعاتی بعد از دیدار با بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت:
«مسئله فلسطین در مرکز مسئله خاورمیانه و زخمی است که در دنیای امروز همچنان باز است. علت اصلی آن در تأخیر طولانی در تحقق رویای کشور مستقل فلسطین و عدم جبران بی عدالتی تاریخی نسبت به مردم فلسطین است. اسرائیل حق دارد که دارای کشور باشد، فلسطین نیز حق دارد. اسرائیلیها تدابیر لازم برای بقا را به دست آوردهاند، اما چه کسی به بقای فلسطینیها اهمیت میدهد؟ ملت یهود دیگر در جهان بیخانمان نیست، اما ملت فلسطین کی به خانه خود باز خواهد گشت؟»
چین معتقد است که گفتوگو و مذاکره راه اصلی خروج است و راه حل اساسی آن را سالهاست ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی در کنار یک کشور اسرائیلی میداند و اکنون نیز آن را بارها تکرار کرده است.
حفظ سیاست موازانه میانه بازیگران منطقه
چین هر چند در زمان مائو یکی از حامیان مهم جنبش آزادی بخش فلسطین بود و همواره به لحاظ سیاسی از فلسطین حمایت کرده است، اما در دو دهه اخیر با حرکت به سمت توسعه و اصلاحات روابط خود را با رژیم صهیونیستی و خصوصا نتانیاهو را توسعه داده است. همانطور که در گزارش اخیر خود در مورد روابط چین و رژیم صهیونیستی به تفصیل گفتم، در این سالها، رژیم صهیونیستی برای چین یکی از کانالهای دستیابی به فناوری پیشرفته غرب بوده است و چین سرمایهگذاریهای زیادی در زیرساختهای رژیم صهیونیستی کرده است.
برخی تحلیلگران معتقدند که واکنشهای شدیدتر چین میتواند در آینده روابط دوستانه چین با رژیم صهیونیستی را به خطر بیاندازد و روابط رو به رشد اقتصادی را که دو کشور در طی سالهای گذشته توسعه دادهاند را با چالش مواجه کند.
چین امیدوار است که با گرفتن موضعی میانه بتواند همچون گذشته رابطه خود را همزمان با رژیم صهیونیستی، فلسطین و کشورهای عربی منطقه و محور مقاومت را حفظ کند، و در روابط دیپلماتیک خود با بازیگران منطقه تعادل را بر قرار کند.
افقهای بلند چین از خاورمیانه میگذرد
هر چند چین تلاش کرده است که موضع بیطرفانهای نسبت به بحران غزه اتخاذ کند اما در عمل همانطور که در بالا اشاره کردیم، کفه حمایت چین از فلسطین پررنگتر شده است. به نحوی که اعتراضات آمریکا و رژیم صهیونیستی را به همراه داشته است. یووال واکس، یکی از مقامات ارشد سفارت رژیم صهیونیستی در پکن از واکنش چین به عنوان «دوست اسرائیل» ابراز نامیدی کرده بود.
به نظر میرسد، چین اگر مجبور شود که از این میان یکی را انتخاب کند، همراهی با سیاستهای ایران و کشورهای عرب منطقه منافع او را بیشتر تامین خواهند کرد. دستیابی به فناوری رژیم صهیونیستی با توجه به رشد فناوری در چین در سالهای اخیر و از سویی محدودیتهای برونمرزی که آمریکا برای صادرات فناوری به چین گذاشته اهمیتش کاهش یافته است و از سویی دستیابی به منابع انرژی و فرصتهای اقتصادی و غیراقتصادی سایر کشورهای خاورمیانه اهمیت بیشتری همچنان برای چین دارد. نگاهی به میزان روابط اقتصادی و سرمایهگذاریهای چین در رژیم صهیونیستی و سایر کشورهای خاورمیانه موید این مطلب است.
ثبات در منطقه یکی از خواستههای مهم چین است و میتواند منافع چین در تامین انرژی را بهتر تامین کند، اما چین تلاش میکند تا از ناآرامیهای منطقه به عنوان فرصتی برای پیشبرد سیاستهای خود استفاده کند.
واکنشهای اخیر چین دورنمای بلندتری از سیاست خارجی این کشور را دنبال میکند. موضع حمایتگرانه نسبی چین نسبت به حماس، بخشی از استراتژیهای بلند چین برای نظم بینالمللی است که تلاش میکند آن را بسازد. پکن در واقع این مدت تلاش کرده است تا آگاهانه یک سیاست «بیطرفی اما ضد غربی» را اتخاذ کند.
مواضع پکن نسبت به بحران فلسطین میتواند او را به کشورهای خاورمیانه، کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین و به طور کلی جنوب جهانی که بسیاری از آنها حامی آرمان فلسطین هستند نزدیک کند. ایستادن در موضع نزدیک به فلسطین و درگیر نشدن و درخواست صلح مانند موضعی که چین در قبال جنگ اوکراین و روسیه داشت به چین این فرصت را میدهد که بدون این اینکه رسما چنگالهای تیز خود را به آمریکا نشان دهد جایگاه آمریکا را در نظم بینالمللی تضعیف کند و به او ضربه بزند و به کشورهای جنوب چشماندازی جایگزین آمریکا برای رهبری جهان نشان دهد. در کنار مواضع رسمی چین، رسانههای چینی هم آمریکا را پیوسته پشت صحنه درگیریهای خاورمیانه میدانند و از آن برای شکستن قدرت رهبری آمریکا و به چالش کشیدن مولفههای نظم منتنی بر قانون آن و استانداردهای دوگانه آمریکا برای رهبری جهان استفاده میکنند. این موضع میتواند برای چین حامیانی بزرگ به لحاظ جمعیتی و استراتژیک فراهم کند.
علاوه بر این به نظر میرسد بالاگرفتن درگیریهای رژیم صهیونیستی با کشورهای منطقه به پیشبرد منافع چین در توسعه طرح کمربند و جاده او نیز کمک میکند. پبشبرد کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا (IMEC) که ماه گذشته با حمایت آمریکا در اجلاس گروه۲۰ رونمایی شد، درتقابل با طرحهای کمربند و جاده چین در منطقه قرار داشت که درگیریهای اخیر به احتمال زیاد این طرح را برای مدتها به کنار خواهد برد.
همچنین، چین همزمان که از کاهش تنشها صحبت میکند و مذاکرات صلح را پیگیری میکند، احتمالا از اینکه امریکا مجددا درگیر خاورمیانه شود چندان ناخشنود نباشد. کارشناسان چینی معتقدند که آمریکا هر چه در صحنهای دیگرِ تحولات جهانی درگیر باشد، فرصت کمتری برای افزایش سلطه خود در منطقه چین خواهد داشت.
بحران غزه و تلاشهای چینی برای صلح
چین با تاکید بر راهبرد صلح و گفتگو و پرداختن به ریشه مسئله در بحران فلسطین در واقع بخشی از ابتکار امنیت جهانی خود را پیش میبرد. در واقع درگیریها در فلسطین فرصتی برای چین خواهد بود تا «ابتکار امنیت جهانی» را به عنوان راهی متفاوت برای رویکرد به منطقه و مشکلات منطقه بیان و ترویج کند.
چین قبل از شروع درگیریها در غزه و بعد از تلاش موفقش در برقراری توافق میان ایران و عربستان، موضوع میانجیگری میان فلسطین و رژیم صهیونیستی را از زمان سفر محمود عباس به چین دنبال میکرد. گفته میشد که نتانیاهو قرار بوده است که در این ماه به چین سفر کند. با بالا گرفتن تنشها در فلسطین اشغالی انتظار میرود که چین نقش فعالتری را در این موضوع ایفا کند. هر چند فرستاده ویژه چین در خاورمیانه در هفته گذشته به گفتگو با بازیگران منطقهای در مورد مدیریت تنش پرداخته است اما ظواهر نشان میدهد که چین نخواسته و یا نتوانسته است نقش فعالی را در مدریت بحران ایفا کند و هنوز محدودیتهای جدی برای نقشآفرینی در منطقه دارد.
علاوه براین به نظر میرسد که چین هنوز نتوانسته است ریشه اختلافات خاورمیانه با رژیم صهیونیستی را به درستی تشخیص دهد. رژیم صهیونیستی احتمالا هیچگاه میانجیگری چین را نخواهد پذیرفت. رژیم صهیونیستی در کوتاه مدت به دنبال آن است که آبروی از دست رفته خود را در شکست از حماس جبران کند. در بلند مدت نیز پذیرفتن میانجیگری چین خدشه به موقعیت حامی اصلی رژیم صهیونیستی یعنی آمریکاست و رژیم صهیونیستی هرگز کاری نخواهد کرد که موقعیت آمریکا را در منطقه تضعیف کند. از سویی راه حل پیشنهادی چین یعنی راهبرد دو کشوری مورد تایید و مطلوب حماس و دیگر کشورهای حامی مقاومت نخواهد بود.