محمدجواد ظریف وزیر اسبق امور خارجه در مقالهای که در تاریخ ۹ مرداد ۱۴۰۴ (۳۱ ژوئیه ۲۰۲۵) در گاردین[1] منتشر شد، با مطرح کردن ابتکاری تحت عنوان «مناره»، از لزوم حرکت کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا به سمت همکاریهای منطقهای واقعی مبتنی بر احترام متقابل و استفادهی صلحآمیز از انرژی هستهای سخن به میان آورد. ظریف بحث خود را با یادآوری ابتکارهای متعدد جمهوری اسلامی ایران طی چند دههی اخیر برای ایجاد منطقهی عاری از تسلیحات کشتارجمعی و ناکامی آنها به دلیل کارشکنیهای آمریکا و رژیم صهیونیستی آغاز میکند و پس از آن، طرح مناره را مطرح میکند. طبق پیشنهاد ظریف، مناره یا «شبکهی خاورمیانه برای تحقیقات و پیشرفت هستهای» یک نهاد منطقهای برای همکاری هستهای صلحآمیز است که در ازای تعهد کشورهای عضو به عدم پیگیری ابعاد نظامی در برنامهی هستهای و تأمین بازرسیهای متقابل، بهرهمندی از فناوری هستهای صلحآمیز را برای آنها به ارمغان میآورد. متن آقای ظریف در گاردین حاوی نکاتی است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
- به طور کلی، ایدهی رسیدگی به مسائل درونمنطقهای از طریق طرحهای مشترک و توسط خود کشورهای منطقه، رویکردی درست و منطقی به نظر میرسد. با این حال، طرح پیشنهادی ظریف علیرغم ظاهر منطقهمحور آن، وابستگی قابلتوجهی به نهادهای خارج از منطقه نشان داده و اساساً خود را در چارچوب رژیمها و پارادایمهای غربی تعریف میکند. نویسنده پیشنهاد میکند که علاوه بر نمایندگانی از کشورهای عضو، نظارت بر عملکرد اعضا بر عهدهی سازمان ملل متحد، شورای امنیت و آژانس بینالمللی انرژی اتمی باشد. وی حتی پایهریزی اولیهی «مناره» را از طریق برگزاری یک نشست تحت حمایت سازمان ملل و با پشتیبانی «قدرتهای جهانی» پیشنهاد میدهد.
- ظریف در مقالهی خود از پارادایم حاکم بر حوزهی هستهای – که مبتنی بر نگاه تهدیدمحور و بیاعتمادی است – انتقاد کرده و تداوم آن را به زیان کشورهای منطقه میداند. با این وجود، این انتقاد بدون اشارهی کافی به ریشههای عمیق بیاعتمادی مطرح شده است که نتیجهی آن پیشنهادهایی است که امیدی به حل واقعی مسئله از طریق آنها وجود ندارد. بیاعتمادی در این حوزه ریشه در بیملاحظگی غرب و شرق در تولید و اشاعهی تسلیحات هستهای، استفادهی عملی ایالات متحده از بمب اتمی در جنگ جهانی دوم، تشدید رقابت هستهای میان قدرتهای بزرگ، حضور رژیم صهیونیستی مجهز به زرادخانهی هستهای در منطقه (به عنوان عنصری که به هیچ موازین حقوق بینالملل پایبند نیست) و امنیتیسازی دو دههای پروندهی هستهای صلحآمیز ایران همراه با ایرانهراسی غرب دارد. اگر ظریف به فضای منفی حاکم بر حوزهی هستهای انتقاد دارد، نباید طرحی ارائه دهد که در آن، عوامل اصلی تهدید و هراسافکنی (مانند غرب و اسرائیل) بهعنوان ناجیان معرفی شوند. این رویکرد، تناقضی بنیادین ایجاد میکند و طرح را از اعتبار ساقط میسازد.
- طرح مناره اساساً هیچ نسبتی با واقعیتهای پیش رو و نظم جدیدِ درحالشکلگیری در جهان نداشته و افق نگاه و غایت مطلوب خود را در مفاهیمی چون «جامعهی جهانی» و «جهانیسازی» ترسیم میکند که متعلق به هزارهی پیشین است. یکی از معیارهای مهم برای ارزیابی هرگونه طرح فراملی در عصر کنونی، نسبت طرح با نظم جدید و کارایی آن در تقویت جایگاه برتر ایران در آینده است. طرح مناره علیرغم آرزوی نویسنده، در عمل به هضم بیشتر ایران و منطقه در نظم هرمیِ رو به زوال غربی منجر میشود؛ نظمی که آمریکا در رأس آن قرار دارد و سایر کشورها، ترتیبات و پیمانها ذیل آن تعریف میشوند. در جهانی که شاهد ظهور قدرتهای نوظهور و ائتلافهای مستقل است، چنین طرحی نه تنها مانع پیشرفت کشور میشود، بلکه فرصتهای راهبردی بزرگی را از ایران سلب مینماید.
و در نهایت، سخن از تغییر پارادایم در سیاست خارجی کشور در برههی کنونی همزمان با سخنانی مشابه در حوزههای دیگر نظیر اقتصاد (بیانیهی ۱۸۰ اقتصاددان) و سیاست داخلی (بیانیهی اصلاحطلبان)، پرده از یک حقیقت برمیدارد: در فضای پساجنگ و تلاطمهای فکری ناشی از آن که بهطور طبیعی زمینهی بازخوانی اصول و انگارهها فراهم میشود، و همچنین در شرایطی که دولت اصلاحطلب روی کار است، فرصتی دست داده تا برخی طیفها و محافل، مجدداً تفکرات شکستخوردهی خود در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی را مطرح کرده و با استفاده از شکافهای فکری موجود، گاه با بیانیه و گاه با فشار رسانهای، در صدد تبدیل این تفکرات به سیاستهای رسمی جمهوری اسلامی ایران برآیند.
منابع
[1] طرح مناره
https://www.theguardian.com/commentisfree/2025/jul/31/iran-nuclear-middle-east-war-israel