اثبات توان ایران در تحمیل اراده به دشمن
عامل اصلی تعیینکنندهی پیروزی یا شکست در جنگها، نه زد و خوردها و سطح تقابل نظامی، بلکه وضعیت «ذهن و اراده» طرفین است. در جنگ تحمیلی دوازدهروزه، دشمن تلاش داشت تا ارادهی خود را بر کشور تحمیل و در یک کلام، جمهوری اسلامی را تسلیم کند. پاسخهای کوبنده، بیدرنگ، پیدرپی و ویرانگر نیروهای مسلح به رژیم صهیونیستی و بیپاسخ نگذاشتن تجاوز آمریکا، همزمان با نمایش عقلانیت و ارادهی مثالزدنی عموم مردم از همان ساعات ابتدایی تجاوز، شکست این طرح را نمایان کرد.
در موضوع هستهای نیز آمریکا به دنبال فروپاشی ارادهی ایران بود. ترامپ از ماهها پیش اعلام کرده بود که ایران باید غنیسازی اورانیوم را متوقف کند و برای این هدف، دو مسیر را ترسیم کرد: یا توقف غنیسازی از طریق یک توافق یا بمباران تأسیسات هستهای ایران. در عرصهی دیپلماسی، ایران هرگز تسلیم ارادهی آمریکا نشد. بنابراین، پس از ناامیدی از این مسیر، آمریکا از روی ناچاری و در اقدامی غیرعاقلانه و تجاوزکارانه، تأسیسات هستهای کشور را با عملیاتی هالیوودی بمباران کرد. با این حال، به اذعان منابع غربی، اولاً این حملات نمیتواند برنامهی هستهای ایران را متوقف کند و ثانیاً مسئولین کشور با قوت اعلام کردهاند که ایران با قوت، برنامهی هستهای خود را ادامه میدهد.
این موارد نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران از بنیه و توان کافی برای تحمیل اراده و خواست خود بر دشمن در نبردهای ترکیبی و پیچیده را داراست.
عامل تعیینکنندهی نهایی پیروزی یا شکست در جنگها، صرفاً سطح درگیریهای نظامی نیست، بلکه وضعیت «ذهنیت و اراده» در طرفین درگیر است. در جنگ تحمیلی دوازدهروزه، رژیم صهیونیستی با هدف تحمیل ارادهی خود به جمهوری اسلامی ایران و وادار کردن آن به تسلیم، اقدام به تجاوز نظامی کرد. با این حال، پاسخهای فوری، متمرکز و ویرانگر نیروهای مسلح ایران به مواضع این رژیم، همراه با بیپاسخ نگذاشتن تجاوز آمریکا و همچنین نمایش عقلانیت و ارادهی استوار مردم، نیروهای مسلح و مسئولان از همان ساعات اولیهی حمله، موجب شکست کامل این طرح شد.
در پروندهی هستهای نیز آمریکا با محوریت ایجاد شکست در ارادهی ملی ایران عمل کرده بود. ترامپ ماهها پیش از وقایع، با صراحت اعلام کرده بود که ایران باید غنیسازی اورانیوم را متوقف کند و برای نیل به این هدف، دو گزینه را مطرح کرد: انعقاد توافق جدید یا حملهی نظامی به تأسیسات هستهای ایران. در میدان دیپلماسی، جمهوری اسلامی ایران هرگز تسلیم خواست آمریکا نشد. در نتیجه، دولت آمریکا در اقدامی غیرمنطقی و تجاوزگرانه، با طراحی یک عملیات هالیوودی، تأسیسات هستهای کشور را مورد حمله قرار داد. با این حال، بر اساس اعتراف منابع غربی، اولاً این حملات قادر به متوقف کردن برنامهی هستهای ایران نخواهد بود و ثانیاً مقامات ایرانی با صلابت اعلام کردهاند که ادامهی برنامهی هستهای با قدرت بیشتری پیگیری خواهد شد.
این موارد به وضوح نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران از توان راهبردی لازم برای تحمیل اراده و خواست خود بر دشمن در نبردهای ترکیبی و پیچیدهی معاصر برخوردار است.
شکست هیمنهی آمریکا
یکی از دستاوردهای راهبردی این جنگ، فروریختن هیمنهی نظامی و امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی در ذهنیت عمومی و نخبگان ایرانی بود. تصویری که سالها با سرمایهگذاری سنگین در عملیاتهای رسانهای حرفهای برای القای آن به جامعهی ایرانی شکل گرفته بود، در جریان این جنگ تا حد قابلتوجهی خدشهدار شد. نمایش گستردهی ویرانیهای بهبارآمده در تلآویو، حیفا و سایر شهرهای سرزمینهای اشغالی، همراه با آسیبهای جدی به زیرساختهای حیاتی رژیم صهیونیستی در حوزههای نظامی، فناوری، انرژی و امنیتی، همچنین حملهی دقیق و مقتدرانهی ایران به بزرگترین پایگاه هوایی آمریکا در منطقه (مستقر در قطر)، بهخوبی سه اسطورهی ساختهشده توسط دشمن را در هم شکست: نفوذناپذیری سامانههای پدافندی رژیم صهیونیستی؛ تخریبناپذیری امنیت داخلی این رژیم و برتری مطلق نظامی آمریکا و فصلالخطاب بودن اقدام نظامی آمریکا برای پایان دادن به مناقشات در منطقه.
اهمیت این رویداد در آن است که هیمنه و رعب ناشی از آن، یکی از کلیدیترین ابزارهای دشمن برای منفعلسازی ایران، وادار کردن کشور به موضع انفعال و سوق دادن به سمت تصمیمگیریهای اشتباه بوده است. فروپاشی این هیمنه، فضای تصمیمسازی ملی را از قیدوبندهای ساختگی و محدودیتهای تحمیلی رها خواهد کرد.
فراهم شدن زمینهی همکاری راهبردی با کشورهای مهم
یکی از عوامل کلیدی در تعیین سطح همکاری کشورهای بزرگ و قطبهای نوظهور اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران، میزان اطمینان آنها به ثبات و توانایی ایران در حفظ و پیشبرد سیاستهای کلان خود است. ایستادگی قاطعانهی ایران در جنگ اخیر و وادار کردن دشمن به عقبنشینی، به روشنی نشان داد که سیاست «استقلال کامل از آمریکا» به عنوان یک اصل تثبیتشده و غیرقابلخدشه در نظام جمهوری اسلامی نهادینه شده است. این موضعگیری قوی همچنین اثبات کرد که کشور از ظرفیت و توانمندی لازم برای مقابله با تهدیدات وجودی برخوردار است.
نمایش توانایی ایران در اعمال ارادهی حاکمیتی در سطحی بالا، زیرساخت اساسی برای شکلگیری همکاریهای راهبردی و بلندمدت با دیگر کشورها محسوب میشود. رفتار بدون هراس ایران در طول جنگ دوازدهروزه، موفقیت در تحمیل آتشبس به دشمن و خاتمهی پیروزمندانهی این رویارویی، همگی گواهی بر این توانمندی هستند. این عوامل در کنار یکدیگر، بستری مناسب را برای توسعهی روابط راهبردی با بازیگران مهم بینالمللی فراهم کردهاند.
افزایش سرمایهی اجتماعی نظام
یکی از دستاوردهای مهم این رویارویی نظامی، تقویت چشمگیر سرمایه اجتماعی نظام جمهوری اسلامی ایران بود. مقاومت قاطعانه و موفقیتآمیز در برابر تجاوز به تمامیت ارضی کشور، به روشنی اثبات کرد که ایران از توانایی کامل و بیچونوچرا برای دفاع از مرزهای خود و دفع مؤثر تهدیدات دشمن برخوردار است. این واقعیت انکارناپذیر که طی سالیان متمادی تحت تأثیر تبلیغات گسترده و تحریفشده رسانههای معاند قرار داشت، در جریان این جنگ به شکلی ملموس و غیرقابل انکار عیان شد.
اکنون افکار عمومی ایران با درکی عمیق و واقعبینانه به این باور رسیدهاند که در کشوری زندگی میکنند که اراده و حاکمیت آن در برابر هیچ قدرت خارجی تسلیم نمیشود. این خودباوری ملی که ریشه در عملکرد موفق نظام در عرصههای مختلف دفاعی و امنیتی دارد، نه تنها موجب تقویت همبستگی اجتماعی شده است، بلکه اعتماد عمومی به سیاستهای کلان نظام را نیز به سطحی بیسابقه ارتقا داده است. چنین سرمایهی اجتماعی ارزشمندی، پشتوانهای استوار برای ادامه مسیر پیشرفت و مقاومت در برابر تمامی فشارهای دشمنان خواهد بود.
تثبیت توان آفندی نیروهای مسلح
جنگ اخیر، توان تهاجمی دوربرد و آمادگی بیوقفهی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را بهعنوان واقعیتی انکارناپذیر تثبیت کرد. اگرچه در عملیاتهای پیشین مانند وعدهی صادق ۱ و ۲، نمونههایی از قابلیتهای آفندی نیروهای مسلح به نمایش گذاشته شده بود، اما عملیات وعدهی صادق ۳ با اجرای ۲۲ موج تهاجمی مؤثر در طول ۱۲ روز، سطحی کاملاً جدید از توانمندیهای نظامی ایران را آشکار ساخت. نکتهی حائز اهمیت، تداوم این عملیاتها تا لحظهی پایانی و پیش از برقراری آتشبس بود که علیرغم ادعاهای دشمن دربارهی آسیبرسانی به توان موشکی کشور، بدون وقفه ادامه یافت. این نمایش قدرت نهتنها توانایی ایران در تحت فشار قرار دادن رژیم صهیونیستی تا مرز تسلیم را به اثبات رساند، بلکه به عاملی تعیینکننده در معادلات راهبردی دوستان و دشمنان ایران در آینده تبدیل شده است.
این دستاورد راهبردی، موقعیت ایران را به عنوان بازیگری که قادر به طراحی و اجرای عملیاتهای پیچیدهی تهاجمی در مقیاس وسیع و در بازههای زمانی ممتد است، در نظام بینالملل تثبیت کرده و چشمانداز جدیدی در موازنهی قدرت منطقهای ایجاد نموده است.