مقدمه
در فضای متحول سیاست بینالملل، کشورها همواره در جستجوی ابزارهایی مؤثر برای پیشبرد منافع خود هستند. در این میان، قدرتهای بزرگ با بهرهگیری از راهبردهای پیچیده و چندلایه، تلاش میکنند با ترکیب مؤلفههای نظامی، امنیتی، اقتصادی و رسانهای، رفتار کشورهای هدف را تحت تأثیر قرار دهند. شناخت سازوکار این راهبردها و ابعاد پنهان آنها برای حفظ ثبات داخلی و صیانت از منافع ملی، ضرورتی انکارناپذیر در عصر رقابتهای راهبردی است.
معتبرسازی تهدید نظامی علیه تهران
با آغاز دور دوم ریاستجمهوری ترامپ، بسیاری از تحلیلگران مطرح آمریکایی به ارائهی پیشنهاد برای تعیین راهبرد درست آمریکا در قبال ایران پرداختند. هر یک از این افراد به نوعی به دنبال تدوین برنامهی جدیدی برای «مدیریت پروندهی ایران» بودند. در این میان افرادی نظیر «ریچارد نفیو» به عنوان «معمار تحریمها» و «ریچارد هاس» مدیر پیشین اندیشکدهی شورای روابط خارجی آمریکا، به طور مکرر در مقالات، یادداشتها و کنفرانسهای خود اذعان میکنند که «تحریم دیگر نمیتواند ابزار اصلی و نقطهی ثقل سیاستهای آمریکا در برابر ایران باشد»؛ از این رو در کنار آن بر «معتبرسازی تهدیدات نظامی علیه ایران و جدی کردن سایهی جنگ» اصرار دارند. «نفیو» صراحتاً در مقالهی خود با عنوان «فرصت آخر برای ایران» بیان میدارد که به علت ناکارآمدی تحریمها، در سایهی تهدید نظامی باید ایرانیان را در تنگنا قرار داد.[1] همچنین «ریچارد هاس» در مقالهی خود با عنوان «فرصت ایران» تهدید نظامی را به موازات پیشبرد مذاکرات، یکی از ضروریات رویکرد آمریکا مقابل ایران دانست.[2]
باور تحلیلگران آمریکایی بر این است که زمانی که تحریمها نتوانند ایران را پای میز مذاکره بکشانند، باید ایرانیان را از طریق تهدید به جنگ به گفتگو واداشت. لذا توان رسانهای غرب به این سمت هدایت شد که در جامعهی ایران، در راستای راهبرد کلانِ «هراسافکنی پیرامون ترامپ» احساس در معرض جنگ بودن را تقویت نماید.[3] فعالیتهای شبکههای اجتماعی و پیامرسان مثل اینستاگرام، توییتر و تلگرام نیز موازی با اظهارنظرهای مقامات آمریکایی به این سمت رفت که محتوای مرتبط با نقلوانتقالات لجستیک ارتش آمریکا به منطقه، توان رزم تسلیحات آمریکایی و به طور کلی هر گونه جزئیات مربوط به رویارویی احتمالی نظامی بین ایران و آمریکا را را به طور گسترده بازنشر نمایند. انگیزهی آمریکاییها از این اقدام هماهنگ این است که خطر جنگ را هم در سطح جامعه و هم در ذهن سیاستمداران ایران پررنگ نمایند تا تهران حاضر به پذیرش مذاکرات و امتیازدهی در خلال آن باشد.
سیاست حمایت حداکثری
بال دوم سیاست آمریکا برای تضعیف ایران را میتوان در طرح «حمایت حداکثری»[4] اندیشکدهی آمریکایی مطرح «بنیاد دفاع از دموکراسیها» (FDD) مشاهده کرد که برای دولتهای آمریکایی تصمیمسازی میکند. این طرح بر استفاده از ظرفیتهای امنیتی موجود برای ناآرام کردن فضای داخل ایران تاکید دارد. گزارشات متعددی که از سوی این اندیشکده و نهادهای مشابه مبنی بر ضرورت پیگیری «حمایت حداکثری» از مخالفان داخلی و خارجی کشور منتشر میشود، از فعالسازی گسلهای امنیتی ایران برای ایجاد آشوب حکایت دارد. حضور مقامات آمریکایی مثل «کیت کلاگ» فرستادهی ویژهی دونالد ترامپ در گردهماییهای منافقین همچون نشست ژانویهی 2025 در پاریس [5] و حمایت رسانهای، سایبری و اطلاعاتی از مخالفان داخل و خارج کشور[6]، شواهدی عینی برای در حال اجرا بودن «حمایت حداکثری» هستند. تحریک رسانههای معاند برای ایجاد آشوب در خلال اعتراضات کشاورزان اصفهانی[7] و دامن زدن به اختلافات قومیتی در ارومیه[8] در آغاز سال 1404 نمونههایی در این راستا هستند.
سیاست «حمایت حداکثری» بر یک مؤلفهی اصلی استوار است: ادعای حمایت از مردم ایران و کمک به مخالفان کشور برای مقابلهی حداکثری با نظام جمهوری اسلامی. این راهبرد در پیوند با تحریمهای اقتصادی و هراسافکنی در مورد خطر جنگ، با کاستن از توان مالی کشور، بستر مساعدی برای تشدید نارضایتیهای داخلی فراهم میسازد. در همین چارچوب، ایالات متحده از طریق اقداماتی نظیر فراهمسازی دسترسی به اینترنت آزاد، ایجاد صندوقهایی برای پشتیبانی از اعتصابهای کارگری، و ارائهی حمایتهای اطلاعاتی و سایبری، به گروهها و هستههای مستعد در ایجاد بیثباتی در ایران یاری میرساند. افزون بر این، اعمال تحریمهای شدید علیه شخصیتها و نهادهای کلیدی کشور، ارتباط با جریانهای مخالف جمهوری اسلامی، و تشدید فشارهای دیپلماتیک برای به حاشیه راندن حکومت ایران در عرصهی بینالمللی، از دیگر ارکان اجرایی این سیاست به شمار میرود.
راهبرد «حمایت حداکثری» تلاش میکند چهرهای مردمی و خیرخواهانه از آمریکا در جامعهی ایران ترسیم کند، اما در اصل، سیاستی فریبنده برای تضعیف کشور است. در قالب این راهبرد، هرگونه ناآرامی داخلی به فرصتی برای مداخلهی غرب تبدیل میشود تا با پشتیبانی همهجانبه از عوامل بیثباتی، فضای کشور را متشنج نمایند. آنها اهداف مخرب خود را پشت شعارهایی نظیر ترویج دموکراسی و حمایت از حقوق بشر پنهان کرده تا افکار عمومی را به سود خود جهت دهند. همچنین، شواهد حاکی از آن است که حتی در نبود ناآرامی، آمریکا همچنان به حمایت آشکار از مخالفانی که ظرفیت ایجاد بیثباتی دارند، ادامه میدهد. از این رو باید «حمایت حداکثری» را در کنار «معتبرسازی جنگ» بهعنوان دو رکن مکمل سیاست راهبردی واشنگتن در جهت کشاندن ایرانیان به مذاکره و امتیاز گرفتن از کشور قلمداد کرد.
با این وصف، مسئولان کشور باید در نظر داشته باشند که غربیها از طریق معتبرسازی تهدید نظامی و ایجاد آشوبهای امنیتی در کشور در صدد ضربه به آن هستند. لذا بایستی از رفتار و اظهارنظر در جهت تسهیل راهبردهای واشنگتن پرهیز کرده و برای کاهش آسیبپذیری کشور در برابر تهدیدات نظامی و امنیتی تلاش نمود. از این رو ضروری است که با آگاهی کامل نسبت به نیات آمریکاییها، تمهیدات لازم برای حفظ منافع ملی کشور در برابر خطرات موجود فراهم گردد.
منابع
[1] تارنمای فارین افیرز، فرصت آخر برای ایران؛ آمریکا باید به دیپلماسی یک شانس نهایی بدهد و در عین حال آماده استفاده از نیروی نظامی باشد، دوم ژانویه 2025
https://www.foreignaffairs.com/iran/last-chance-iran#
[2] تارنمای فارین افیرز، فرصت ایران، آنچه آمریکا برای دستیابی به یک پیشرفت باید انجام دهد، ششم ژانویه 2025
https://www.foreignaffairs.com/united-states/iran-opportunity-richard-haass
[3] تارنمای مرکز تحلیل راهبردی و بینالملل؛ سیاست ایجاد هراس از دور دوم ترامپ و فشار حداکثری، 24 بهمن 1403
https://isacenter.ir/4140311241032-2/
[4] تارنمای بنیاد دفاع از دموکراسیها، موازنه حمایت حداکثری در برابر نظام و حمایت حداکثری از مردم، 10 ژانویهی 2025
[5] خبرگزاری رویترز، نماینده ترامپ در اوکراین می گوید جهان باید «فشار حداکثری» را بر ایران بازگرداند، 12 ژانویه 2025
[6] تارنمای بنیاد دفاع از دموکراسیها، حمایت حداکثری، 23 می 2024
https://www.fdd.org/analysis/2024/05/23/maximum-support/
[7] تارنمای بیبیسی فارسی، تجمع کشاورزان شهر زیار در شرق اصفهان، 14 فروردین 1404
https://www.bbc.com/persian/articles/c0eln0nrgwdo
[8] تارنمای سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، دیدگاه : حرکت فاشیستی حکومت و پانترکیستها در شهر ارومیه علیه مردم کرد! 3 فروردین 1404