دورخیز غرب برای مذاکرات منطقهای با ایران
چهاردهم بهمن 1399
مقدمه
انتخاب جو بایدن در انتخابات ۱۳ آبان ۹۹ (۳ نوامبر) در ایالات متحده به عنوان چهل و ششمین رئیس جمهور آمریکا، این فرصت را برای کشورهای اروپایی فراهم کرد تا وجههی خراب شدهی خود در زمان دونالد ترامپ را بهبود ببخشند و خود را به عنوان بازیگر و کنشگری موثر و مستقل در نظام بینالملل نشان دهند.
در اولین اقدام در راستای همین کنشگری، سیاست خارجی اروپا بر روی توافق هستهای با ایران تمرکز کرده و سعی در میانجیگری بین ایران و آمریکا دارد. همچنین اروپا سعی دارد علاوه موضوعات هستهای، مسائل دیگری مانند منطقهای را که در راستای اهداف و برنامههای آمریکا بوده نیز مطرح و پیگری کند.
وزیرامورخارجهی آلمان در مصاحبه با اشپیگل در تاریخ ۱۴ آذر ۹۹ بیان کرد:
«شکلی از توافق هستهای پلاس نیاز است که مطابق با منافع ما است. ما از ایران انتظارات روشنی داریم: نبود سلاح هستهای و همچنین نبود هیچ برنامه موشک بالستیک که کل منطقه را تهدید میکند. ایران همچنین باید نقش دیگری در منطقه بازی کند.»
سنگبنای مذاکرات منطقهای
صحبتهای وزیر امورخارجه آلمان در مورد مسائل منطقهای اولین بار نیست که مطرح میشود. غربیها ادعا دارند که سنگ بنای مذاکرات بعدی را در برجام گذاشته و حال میخواهند به دنبال این موضوعات بروند. با بررسی این ادعا مشخص میشود که نه تنها در برجام بلکه غربیها حتی در بیانیههایی که صادر و ایران نیز آن را امضا کرده است، صحبت از مسائل منطقهای کردهاند.
در بیانیهای که محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجهی جمهوری اسلامی ایران و فدریکا موگرینی، مسئول سابق سیاست خارجهی اتحادیه اروپا در تاریخ ۲۸ فروردین ۹۵ (۱۶ آپریل ۲۰۱۶)، بعد از به نتیجه رسیدن مذاکرات و رسیدن به توافقی به نام برجام، خواندند، در قسمتی از این بیانیه آمده است که:
«ارتقا صلح، امنیت و ثبات منطقهای و همچنین حل مسالمتآمیز منازعات منطقهای از طریق گفتوگو و تعامل.»
در همین راستا، وزیر امور خارجهی اسبق آمریکا در مصاحبه با CNN در تاریخ ۱۴ مهر ۹۷ (۶ اکتبر ۲۰۱۸) بیان کرد:
«دولت آمریکا میتوانسته به جای خروج از توافق هستهای برجام، از آن بهعنوان اهرم فشار بر ایران در مسائل موشکی و فعالیتهای منطقهای استفاده کند. با خروج از این توافق، آمریکا بهترین گزینه ممکن را از دست میدهد. این گزینه این است که ما مدتی در این توافق میماندیم و بعد از ماندن در آن بهعنوان اهرم فشار جهت جلب همکاری اروپا، روسیه و چین برای همکاری با خودمان در زمینه موشکی، فعالیتهای ایران در یمن، حمایتش از حزبالله و … استفاده میکردیم.»
با توجه به اظهارات مقامات اروپایی و آمریکایی و همچنین بررسی بیانیههای صادر شده به همراه متن برجام، این نتیجه حاصل میشود که کشورهای غربی از همان ابتدای مذاکرات در ذهن خود به دنبال مذاکرات دیگری مانند مذاکرات منطقهای و موشکی نیز بودهاند و سنگ بنای این کار را طبق اظهارات فدریکا موگرینی در برجام گذاشتهاند.
برنامهی کشورهای غربی برای مسائل منطقهای زمانی جدیتر میشود که اندیشکدهی شورای آتلانتیک در یادداشتی به موضوعات منطقهای پرداخته و علاوه بر مذمت برجام به این علت که این توافق، فرصت کافی برای آغاز دور جدیدی از دیپلماسی منطقهای، آنگونه که در مقدمهی توافق پیشبینی شده بود، پیدا نکرد، توصیههایی مبنی بر همکاری با کشورهای حاشیهی خلیج فارس و کشاندن آنها به پای میز مذاکره با ایران برای ایجاد ثبات و صلح در منطقه میکند.
نکتهی قابل توجه این است که در همین گزارش نیز، شورای آتلانتیک اشاره میکند که سنگ بنای مذاکرات منطقهای در برجام نیز گنجانده شده بود و کشورهای غربی قصد داشتند تا پس از به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای و به دست آوردن یک توافق با ایران در این زمینه، به سراغ مسائل منطقهای و برنامهی موشکی این کشور بروند.
ظرفیت اروپا برای فعالیت در منطقه
ظاهراً خیز کشورهای غربی برای مذاکرات منطقهای با ایران جدی است. در حالی که ایران بارها بیان کرده است که در موضوعات دیگری حاضر به مذاکره نیست؛ اما به نظر میرسد کشورهای غربی برنامهی دیگری داشته و حتی در این زمینه از ظرفیتهایی که انگلیس در این میان دارد نیز سخن میگویند.
در راستای فعالیتهای اروپا برای ایجاد زمینههایی در جهت گفتوگو در مورد مسائل منطقهای و ظرفیت انگلیس برای کنشگری در منطقه، کمیتهی امور خارجهی پارلمان انگلیس در تاریخ ۲۶ آذر ۹۹ (۱۶ دسامبر) گزارشی را منتشر و در آن بیان کرد:
«به دنبال موضع منزوی کننده فزاینده ایالات متحده از سال ۲۰۱۷ و خروج انگلیس از اتحادیه اروپا در ژانویه ۲۰۲۰، برخی از کارشناسان نشان دادند که انگلیس میتواند به دنبال توسعه روابط خود با ایران از طریق اتحادهای منطقهای باشد و نه فقط از طریق پیش فرضهای تروئیکای اروپایی و ایالات متحده.»
دکتر تبریزی پژوهشگر ارشد موسسه RUSI انگلیس خاطرنشان کرد که انگلیس ممکن است بتواند از مجامع چندجانبه مانند سازمان ملل یا آژانس بین المللی انرژی هستهای در کنار ابزارهایی مانند تحریمها و تعامل برای تأثیرگذاری بر رفتار ایران استفاده کند و همچنین اشاره کرد که انگلیس باید تلاش کند تا موضع متعادل بین ایران و شورای همکاری خلیج فارس بگیرد. این امر باعث بهبود وجهه آن در تهران میشود و همچنین احتمال کاهش تنش در منطقه را افزایش میدهد.
نکتهای که در این گزارش قابل توجه است، بیان استفاده از کشورهای حاشیهی خلیج فارس به عنوان بازیگرانی جدید برای برنامهی منطقهای ایران است. طبق بیان همین گزارش انگلستان در موقعیت منحصر به فردی قرار دارد تا از پیوندهای تاریخی خود با بازیگران در شورای همکاری خلیج فارس، به ویژه عمان و امارات و همچنین عربستان سعودی استفاده کند و کانالهای موازی تعامل را فراتر از برجام و بحثهای اتحادیه اروپا ایجاد کند.
در همین راستا، امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه نیز در تاریخ ۱۰ بهمن (۲۹ ژانویه) در یک جلسهی مطبوعاتی بیان کرد:
«مذاکره با ایران سختگیرانه خواهد بود و متحدان فرانسه در منطقه از جمله عربستان باید در این مذاکرات برای یک توافق هستهای حضور داشته باشند. باید از همان اشتباهات توافق هستهای سال ۲۰۱۵ خودداری کرد که یکی از آنها عدم حضور قدرتهای منطقه در مذاکرات برجام بود.»
به نظر میرسد اصرار کشورهای اروپایی برای ورود بازیگران منطقهای به مذاکرات هستهای، پرداختن به مسئلهی برنامهی موشکی و منطقهای ایران است. کشورهای عربی همانند غربیها همواره از برنامهی موشکی ایران ابراز نگرانی کردهاند. ورود کشورهای حاشیه خلیج فارس به مذاکرات، در همکاری با غرب باعث وزن پیدا کردن این کشورها شده و سبب فشار بیشتر بر ایران بر سر برنامهی موشکی و منطقهای خواهد شد؛ البته در واکنش به اظهارات مکرون، جمهوری اسلامی ایران بیان کرد که برجام قابل مذاکرهی مجدد نیست و طرفهای این توافق نیز مشخص و غیرقابل تغییر هستند.