دربارهی یادداشت
«کلسی دَوِنپورت» مدیر بخش سیاستگذاریِ عدم اشاعه در «انجمن کنترل تسلیحات» یادداشتی تحلیلی-سیاستی دربارهی برنامهی هستهای ایران با عنوان «محدودسازی ظرفیت هستهای ایران در غیاب برجام»[1] منتشر کرده است. وی در این یادداشت تفصیلی، ابتدا روایتی فنی و جامع از پیشرفتهای هستهای ایران و ابعاد گوناگون آن پس از خروج آمریکا از برجام ارائه کرده است. نقطهی آغاز این روایت، اردیبهشت ۱۳۹۸ (شروع گامهای کاهش تعهد ایران نسبت به برجام، یک سال پس از خروج یکجانبهی آمریکا از توافق) است. وی در این بخش تفاوتهای اساسی وضعیت کنونی برنامهی هستهای ایران با وضعیت در سالهای پیش از انعقاد برجام را تشریح کرده است.
در بخش بعد، دونپورت به دلالتهای حاصل از پیشرفت برنامهی هستهای ایران برای آمریکا، در نبود توافقی به نام برجام میپردازد. وی با کمفایده دانستن بهرهگیری از اقدام نظامی برای مقابله با برنامهی هستهای ایران، حرکت به سمت «تفاهمهای کاهش تنش» بین ایران و آمریکا در کوتاهمدت و سپس استفاده از این تفاهمها بهعنوان مبنایی برای هرگونه توافق در آینده را ضروری میداند. و در نهایت، دونپورت ابعاد و جزئیات چارچوب تفاهم یا توافق بلندمدت پیشنهادی غرب با ایران در مسألهی هستهای را ارائه میکند. در ادامه، خلاصهای از یادداشت فوق آمده است.
1) مقدمه
- تغییر در راهبرد هستهای ایران:
- در گذشته: اهرمی برای بازگرداندن آمریکا به توافق هستهای.
- اکنون: تمرکز بر رسیدن به حد آستانهی داشتن سلاح هستهای.
- دلیل تغییر راهبرد: واکنش ایران به محیط امنیتیِ درحالتغییر منطقه.
- ضرورت لحاظ کردن این تغییر راهبرد و پیشرفتهای هستهای ناشی از آن در هرگونه دیپلماسی آتی با ایران.
- راهبرد پیشنهادی برای آمریکا در بازهی زمانی کوتاه پزشکیان-بایدن (تا آبان ۱۴۰۳ و انتخابات ریاستجمهوری آمریکا): ایجاد انگیزه در تهران برای افزایش نظارت بر برنامهی هستهای (کوتاهمدت و فوری)؛ خرید زمان و زمینهسازی برای مذاکرهی جامعتر و بلندمدتتر با هدف کاهش خطر اشاعهی ایران و منطقه.
2) پیشرفتهای هستهای ایران
- آغاز گامهای کاهش تعهد ایران در ۲۰۱۹: ازسرگیری فعالیتهای عقبراندهشده توسط برجام:
- عبور از سقف ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشدهی ۶۷/۳ درصد.
- ازسرگیری غنیسازی تا ۲۰ درصد.
- ازسرگیری غنیسازی در فردو.
- همهی موارد فوق بهسرعت و بهطور کامل قابلبازگشت بودند.
- سپس، حرکت ایران به سمت اهرمسازی از توان هستهای (کسب دانش غیرقابلبازگشت):
- غنیسازی ۶۰ درصد (توانمندیای که ایران پیش از برجام نداشت.)
- غنیسازی با استفاده از دستگاههای IR2/IR4/IR6 (تا قبل برجام در حد آزمایشی بودند.)
- بهکارگیری طراحیهای گوناگون برای آبشارها (کسب قابلیت جابجایی فوری بین درصدهای مختلف غنیسازی)
- کسب مهارت در کار با اورانیوم فلزی (طبق برجام ممنوع) و تولید اورانیوم فلزی.
- نتیجهی این اقدامات غیرقابلبازگشت: ایجاد تفاوت ماهوی در برنامهی هستهای ایران نسبت به دورهی پیش از برجام.
3) چند تحول اساسی و تفاوت ماهوی در برنامهی هستهای ایران نسبت به گذشته
۳.۱. کاهش زمان گریز
- تعریف رایج زمان گریز: زمان لازم برای انباشت مقدار کافی از مواد هستهای موردنیاز برای ساخت بمب.
- تعریف «مقدار کافی از مواد هستهای»: عبارت «مقدار قابلتوجه» (SQ) معادل است با ۲۵ کیلوگرم اورانیوم ۹۰ درصد.[2]
- زمان گریز ایران در ابتدای برجام (برای تولید یک بمب): ۲ الی ۳ ماه
- زمان گریز ایران پس از اجرای کامل برجام: ۱۲ ماه
- زمان گریز ایران در ابتدای ۲۰۲۴: یک هفته (برای یک بمب)؛ یک ماه (برای ۵ الی ۶ بمب)
- دلایل اصلی کاهش زمان گریز:
- انباشت اورانیوم غنیشدهی ۲۰ درصد و ۶۰ درصد.
- بهکارگیری سانتریفیوژهای پیشرفته.
- هیچ توافقی نمیتواند دوباره زمان گریز را به ۱۲ ماه برگرداند. آمریکا باید با این واقعیت کنار بیاید.
۳.۲. افزایش مسیرهای رسیدن به سلاح هستهای
- پیشرفتهای ایران در فناوری هستهای نتایج ذیل را در پی داشته است:
- کاهش گامهای لازم برای رسیدن به غنیسازی در سطح تسلیحاتی
- افزایش قوت و اعتبار احتمال «اقدام پنهانی»[3]
- کاهش تعداد دستگاههای موردنیاز برای راهاندازی فرایند غنیسازی ۹۰ درصد.
- نتیجه:
- ناکافی بودن زمان برای شناسایی و اقدام علیه انحراف ایران به سمت بمب.
- عدم امکان دسترسی آژانس به کارگاههای ساخت سانتریفیوژ.
- اکنون آژانس دیگر امکان دانستن تعداد سانتریفیوژهای ایران را ندارد.
۳.۳. افزایش تابآوری
- اقدامات خرابکارانهی پیشین دربارهی برنامهی هستهای ایران نتایج زیر را در پی داشته است:
- تقویت استحکامات تأسیسات هستهای ایران.
- ساخته شدن یک تأسیسات زیرزمینی جدید در نطنز.
- افزایش پراکندگی جغرافیایی تأسیسات هستهای ایران و در نتیجه: سخت شدن هدفگیری یکجا.
نتیجه: افزایش دشواری حملهی فیزیکی به مجموعهی برنامهی هستهای ایران.
- محدودیتهای سه سال اخیر ایران روی نظارت (Monitoring Gap):
- در دورهی برجام:
- اجرای شدیدترین رژیم نظارتی سرزده در طول تاریخ.
- تحت نظارت بودن تمام زنجیرهی غنیسازی ایران.
- برقراری همزمان:
- نظارتهای عادی «توافقنامهی جامع پادمان»
- اجرای ابدی پروتکل الحاقی
(دسترسی آژانس به مکانهای حامی برنامهی هستهای ایران، حتی اگر در آن مکانها مادهی هستهای وجود نداشته باشد؛ الزام ایران به ارائهی اطلاعات بسیار زیاد دربارهی برنامهی هستهای خود)
- نظارتهای برجامی
(افزایش تدابیر شفافیتی شامل دسترسی روزانه به نطنز و فردو؛ نظارت پیوسته بر بعضی تأسیسات؛ ممنوعیت برخی فعالیتهای مرتبط با ساخت تسلیحات)
- فوریهی ۲۰۲۱ و تصویب قانون اقدام راهبردی مجلس (آذر ۱۳۹۹):
- توقف اجرای پروتکل الحاقی
- توقف بخشی از نظارتهای برجامی (۳۰ دوربین). البته ایران اجازه داد دوربینها کار کنند اما دادهها را به آژانس نداد.
- ژوئن ۲۰۲۲ و صدور قطعنامهی منفی آژانس دربارهی ایران:
- جمعآوری کامل ۳۰ دوربین فعال.
- مارس ۲۰۲۳ و توافق ایران با آژانس:
- بازگشت ۹ دوربین از ۳۰ دوربین.
- اکنون ایران «توافقنامهی جامع پادمان» را رعایت میکند (اجازهی دسترسی آژانس به تأسیسات حاوی مواد هستهای) اما تجربهی کرهی شمالی و عراق نشان داده است که «توافقنامهی جامع پادمان» برای مقابله با کشورهای اشاعهگر کافی نیست.
- خطرات ناشی از کاهش نظارتها:
- افزایش خطر انحراف مواد غیرهستهای
- در سه سال اخیر آژانس به تأسیسات آسیاب اورانیوم و کارگاههای تولید و سرهمبندی سانتریفیوژ در ایران دسترسی نداشته است. ایران ممکن است این مواد و تجهیزات را به مکانهای اعلامنشده منتقل کند.
- افزایش خطر شناسایی گریز با تأخیر
- اتفاقات امنیتی موردی و محدودیتهای مقطعی ناشی از آن (مثل فردای حملهی ایران به اسرائیل) میتواند زمان لازم را برای انحراف ایران تأمین کند.
- ایجاد چالشهای بلندمدتتر برای رسیدن به توافق با ایران در آینده
- نتیجهی فاصله افتادن بین نظارتها: عدم امکان تعیین مبنا و خط صفر دربارهی داشتههای ایران (سانتریفیوژ، کنسانترهی سنگ معدن اورانیوم، اورانیوم اکساید (کیک زرد))
- نتیجهی مورد قبل: عدم امکان راستیآزمایی محدودیتهای ایران
- نتیجهی مورد قبل: دشوار شدن رسیدن به یک توافق با ایران در آمریکا. مثلاً طبق قانون اینارا، دولت آمریکا باید به کنگره تضمین دهد که آژانس میتواند تعهدات ایران را راستیآزمایی کند.
- ایجاد چالش در طراحی پادمان مؤثر برای تأسیسات جدید ایران
- تهران اجرای کد اصلاحی ۱/۳ که مربوط به «توافقنامهی جامع پادمان» کنونیاش است را متوقف کرده است. اجرای پروتکل الحاقی اختیاری و داوطلبانه است اما طبق قانون، اجرای کد اصلاحی ۱/۳ اجباری است (ایران در حال تخلف است). طبق کد اصلاحی ۱/۳، ایران ملزم به گرفتن اجازه از آژانس برای ساخت تأسیسات جدید و همچنین ملزم به ارائهی جزئیات طراحی تأسیسات جدید به آژانس است. طبق «توافقنامهی جامع پادمان»، ایران باید ۱۸۰ روز زودتر موارد بالا را اطلاعرسانی کند اما کد اصلاحی ۱/۳ این مشکل را برطرف کرده بود.
- نتیجهی عدم اجرای کد اصلاحی ۱/۳: بیاطلاعی آژانس از طراحی بسیاری از تأسیسات درحالساخت در ایران، ازجمله یک رآکتور تحقیقاتی جدید در اصفهان و نیروگاه اتمی «ایرانهرمز».
- یک تهدید فوری: ساخت یک تأسیسات زیرزمینی در نطنز. ایران مدعی است که یک کارگاه تولید سانتریفیوژ است اما عدهای میگویند یک تأسیسات غنیسازی است.
4) دلالتهای روند هستهای ایران برای آمریکا
برجام
احیای برجام که در ابتدای دولت بایدن ممکن بود، اکنون سازوکار مؤثری به حساب نمیآید. آمریکا باید طرحی نو دراندازد. ایران ۲۰۲۴ با ایران ۲۰۱۵ متفاوت است.
حملهی نظامی
- معایب این راهکار امروز آشکارتر از گذشته است.
- تنها میتواند کار ایران را موقتاً عقب بیندازد. دانش را نمیتوان بمباران و نابود کرد.
- سرعت بازگشت ایران بسیار بیشتر از سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ است.
- هدفگیری تأسیسات ایران به دلایلی چون توسعهی برنامهی هستهای ایران، تقویت استحکامات تأسیسات و افزایش پراکندگی جغرافیایی تأسیسات، بسیار دشوارتر از گذشته است.
- در صورت احساس خطر ایران از حمله، بهسرعت مواد و ابزارهای حساس به مکانهای پنهان و نامعلوم منتقل خواهند شد.
- افزایش انگیزه و اعتماد به نفس ایران برای تغییر در گفتمان و راهبرد هستهای و حرکت به سمت توسعهی سلاح هستهای.
- افزایش خطر خطا در محاسبهی نیت ایران و حملهی اشتباه آمریکا یا اسرائیل به ایران.
نیاز فوری به کاهش تنش هستهای
- در شرایط عدم صرفهی راهکار نظامی، دیپلماسی اهمیت زیادی پیدا میکند.
- دو هدف از دیپلماسی: عقب راندن ایران از آستانه و افزایش نظارت بر برنامهی هستهای ایران.
- شرایط ایران و آمریکا برای رسیدن به یک توافق بزرگ مهیا نیست؛ در نتیجه، تا انتخابات آمریکا، برداشتن «گامهای کاهش تنش متقابل» ضروری است.
- یک بستهی کاهش تنش با برخی دستاوردهای اقتصادی ملموس میتواند برای پزشکیان جذاب و برای تثبیت او مفید باشد.
- جزء اول و حیاتی هرگونه بستهی کاهش تنش: افزایش نظارت و افزایش دسترسی بازرسها به تأسیسات هستهای ایران.
- آمریکا و شرکایش باید روی انگیزهمند کردن ایران برای افزایش شفافیت تمرکز کنند.
- اولویت: افزایش دسترسی آژانس به تأسیسات پشتیبان برنامهی هستهای ایران که مواد هستهای در آنها وجود ندارد مثل کارگاههای تولید سانتریفیوژ و آسیابهای اورانیوم (درواقع یعنی اجرای کد اصلاحی ۱/۳).
- پیشنهاد یک توافق جدید بین ایران و آژانس با مفاد زیر:
- تحویل محتوای فیلمهای دوربینها بین تاریخ فوریهی ۲۰۲۱ الی ژوئن ۲۰۲۲
یا
- نصب مجدد دوربینهایی که اکنون نصب نیستند (۲۱ تا از ۳۰ تا یا نصب دوربینهای جدید)
- جزء دوم هرگونه توافق کاهش تنش: بازگشت دسترسی روزانه به نطنز و فردو + نصب دوربینهای بیشتر روی غنیسازی.
- جزء دوم هرگونه توافق کاهش تنش: تعهد ایران به ازسرگیری اجرای کد اصلاحی ۱/۳.
- اظهارنظرهای رسیده از ایران و توافق مارس ۲۰۲۳ ایران با آژانس (که اکنون متوقف شده است) نشان میدهد که ایران حاضر است در ازای دریافت تخفیفهای تحریمی، در حوزهی نظارتها با آژانس همکاری کند.
- در مقابل تعهدات ایران، آمریکا میتواند مزایای اقتصادی ملموس برای ایران ایجاد کند. البته موانعی سر این راه وجود دارد، ازجمله، بیاعتباری آمریکا نزد ایران به دلیل خروج از برجام. بنابراین آمریکا باید این منافع را بهصورت غیرمستقیم و از طریق چین یا کشورهای منطقه به ایران برساند. مثلاً:
- آزادسازی پولهای بیشتر برای منافع بشردوستانه
- صدور معافیت موقت برای برخی تراکنشهای مرتبط با فروش نفت ایران
- سرمایهگذاریهای محدود کشورهای منطقه در ایران
- مزیت این اقدامات این است که در صورت تخلف ایران، بهسرعت قابلبازگشت هستند.
5) چارچوبی بلندمدتتر
- اقدامات و طرحهای فوقالذکر کارکرد کوتاهمدت داشت. طولانی شدن قرارگیری ایران در وضعیت آستانه افزایش خطر رفتن ایران به سمت تسلیحات و همچنین تشویق کشورهای دیگر منطقه به رسیدن به حد توانمندی ایران را در پی دارد.
- تجربهی برجام دلالت میکند که ایران احتمالاً دیگر به توافقی با ساختار بدهبستانی (transactional) علاقهای ندارد. دلیل این امر، عدم رعایت تعهدات رفعتحریمی آمریکاست.
- از سوی دیگر، عملاً و از نقطهنظر فنی، رسیدن به زمان گریز ۱۲ ماه (مثل برجام) دیگر ممکن نیست. اما از احاظ سیاسی، در واشینگتن کسی کمتر از ۱۲ ماه را قبول نمیکند و احتمالاً کنگره ایستادگی میکند.
- نکتهی دیگر اینکه اگر ایران احساس کند ماندن در وضعیت آستانه برایش امنیتآفرین است، آنگاه مذاکرات آتی با ایران باید بتواند نیازهای امنیت منطقهای ایران را تأمین کند.
- بنابراین آمریکا باید راهبردی جدید و فراتر از ساختار بدهبستانی داشته باشد. ملاحظات این راهبرد عبارتاند از:
- تمرکز بیشتر روی شفافیت و نظارت
- نظارتهای سرزده بر چرخهی سوخت
- مفاد بخش T برجام
- سازوکاری برای ارزیابی سازگاری ایران با تعهداتش
- توسعهی مجموعهی مشوقهای پیشنهادی به ایران
- توانِ اثباتشدهی آمریکا در اعمال تحریم علیرغم وجود توافق باعث کاهش اعتبار هرگونه پیشنهاد تخفیف تحریم شده است.
- تجربهی برجام: تخفیفهای تحریمی باید محسوستر و پایدارتر باشد و مشوقهای بیشتر و جذابتری باید در چارچوب جدید برای ایران در نظر گرفته شود.
مشوقهای پیشنهادی برای ایران:
- تشویق به سرمایهگذاری مستقیم بیشتر در ایران (ازجمله توسط کشورهای منطقه).
- افزایش همکاریهای هستهای بیخطر با ایران مثل کمک به فناوری ساخت سوخت یا تعهد آمریکا برای خرید سوخت ۲۰ درصد از ایران به شرطی که ایران آن را تحت شرایط مشخصی تولید کند. آمریکا اکنون مشکل تأمین سوخت ۲۰ درصد دارد.
- مشارکت دادن ذینفعان منطقهای در محدودیتهای هستهای
- تغییر قابلتوجه فضای هستهای در غرب آسیا و افزایش علاقهی کشورها برای بهرهمندی از مزایای هستهای در حوزههای انرژی، دارو و کشاورزی.
- این افزایش علاقهمندی هم تهدید است و هم فرصت. ایران بارها گفته که نمیخواهد ذیل ان.پی.تی، یک کشور خاص باشد. اکنون میتوان با تعمیم این خاص بودن به کل منطقه، این دغدغهی ایران را پوشش داد. برای این کار باید همهی کشورهای منطقه پروتکل الحاقی را قبول کنند، ممنوعیت روی فعالیتهای تسلیحاتی را بپذیرند و از بازفراوری اورانیوم اجتناب کنند.
- این کار باعث تقویت مذاکرات بین ایران و آمریکا و افزایش فرصتهای همکاری در حوزههای ایمنی و امنیت هستهای میشود.
- نتیجهی مهمتر: شکلگیری انجمنهای متخصصین هستهای و در نتیجه، افزایش شفافیت و برقراری ارتباط با هدف فهم مقاصد هستهای ایران.
- قرار دادن توافق هستهای در دل سیاستی گستردهتر با ایران.
- یکی از نقصهای برجام که محل انتقاد است: عدم رسیدگی به رفتار بیثباتکنندهی ایران در منطقه.
- یکی از چالشهای پیش رو: عبور از یک توافق موردی (transactional) به یک توافق بنیادین (transformational).
- پایداری هرگونه توافق آتی وابسته به گستردهتر شدن مسائل امنیتی در آن است. یک راهکار نهچندان پخته، فعالسازی دیالوگهای امنیتی بین ایران و کشورهای منطقه است.
6) بحث پایانی: تقویت هنجارهای عدم اشاعه
- وظیفهی کشورهای ۱+۵: حفظ هنجارهای هستهای و جلوگیری از رسیدن کشورهای دیگر به آستانه (مثل ایران)
- در این مسیر، روسیه احتمالاً همکاری نمیکند اما چین به دلیل احساس خطر از هستهای شدن کرهی جنوبی (اولین نفر در صف پس از ایران)، همکاری میکند.
- همراهی و همصدایی چین با آمریکا و کشورهای E3 این پیام را به ایران منتقل میکند که برای رفتارهای خود باید هزینهی سنگین پرداخت کند.
منابع ————————————–
[1] یادداشت «انجمن کنترل تسلیحات» با عنوان «محدودسازی ظرفیت هستهای ایران در غیاب برجام» به قلم «کلسی دونپورت» – ۱۶ جولای ۲۰۲۴ (۲۶ تیر ۱۴۰۳)
https://www.armscontrol.org/policy-white-papers/2024-07/constraining-irans-nuclear-potential-absence-jcpoa
[2] 1 Significant Quantity (1 SQ) = 25 Kg of 90% Uranium
[3] اصطلاح «اقدام پنهانی» (Sneak-out) به معنای انجام غنیسازی بهصورت مخفیانه است.