چرا روسیه از کریدور زنگزور حمایت کرد؟

02 مهر 1403

مقدمه

صبح 8 شهریور 1403 تیتر بسیاری از رسانه‌ها و کانال‌های تحلیلی و خبری در داخل کشور معطوف به اظهارات سخنگوی کاخ کرملین شد. ماریا زاخارووا سخنگوی کاخ کرملین در نشست مطبوعاتی در 7 شهریور در اظهارات خود به موضوع کریدور زنگزور اشاره کرد. او گفت:

 «موضع مسکو در مورد رفع انسداد خطوط حمل و نقل بین باکو و ایروان به طور گسترده‌ای شناخته شده است.»

در همین نقطه نیز او به کریدور زنگزور اشاره کرد و گفت این کریدور آذربایجان را از طریق ارمنستان به نخجوان متصل می‌کند. همچنین اشاره کرد بایستی با مقامات ایران تماس گرفته و این موضوع را شفاف سازی کنیم.

از سویی دیگر رهبر انقلاب و دیگر مقامات کشوری و لشکری در چند سخنرانی متعدد اعلام کردند ایران با هرگونه طرحی که تمامیت ارضی کشورهای منطقه و مرزهای ایران را دستخوش دگرگونی و تهدید کند مخالف هستند. بدین ترتیب موجی از اعتراضات به اظهارات ماریا زاخارووا شکل گرفت.

پیش از اظهارات زاخارووا، ولادیمیر پوتین به همراه چند تن از مقامات روسیه از جمله لاوروف وزیر امورخارجه به آذربایجان سفر کردند. سفری که به شکلی ناگهانی صورت پذیرفت و به نظر می‌رسد مسائل متعددی در این سفر مورد بحث قرار گرفت. در حاشیه یکی از دیدارها لاوروف در مصاحبه با شبکه 1 تلویزیون باکو گفت:

«روسیه خواهان رفع انسداد ارتباطات در منطقه است و متاسفانه رهبری ارمنستان برخلاف توافقات سال 2020 و 2021 از مقررات مربوط به ارتباطات از طریق استان سیونیک ارمنستان پیروی نکرده است.»

بدین ترتیب دلایل حمایت روسیه از کریدور زنگزور پس از سفر ناگهانی پوتین به آذربایجان مورد توجه است. به طور کلی سناریوهای زیر را می‌توان برای حمایت روسیه از زنگزور مورد اشاره قرار داد.

معامله‌ای با محوریت انتقال گاز

سفر ناگهانی پوتین به آذربایجان در بحبوحه تهاجم اوکراین به استان کورسک روسیه و شکست روسیه در عقب راندن نیروهای اوکراینی باعث شده بسیاری این سفر را بی ارتباط با اشغال استان کورسک نداند. در این نقطه توجه به خطوط لوله لازم به نظر می‌رسد. خط لوله براتستوو بزرگترین خط لوله فعال روسیه به اوکراین و اروپا از منطقه ای به نام سودزا واقع در استان کورسک عبور می‌کند. این خط لوله که با عبور از اوکراین به سمت اسلواکی ادامه مسیر می‌دهد، در اسلواکی به دو شاخه تبدیل شده و به سمت کشورهایی چون آلمان، چک، اتریش و ایتالیا ادامه مسیر می‌دهد.

با وجود اهمیت این خط لوله برآوردها نشان می‌دهد اوکراین فعلا علاقه‌ای به قطع گاز صادراتی روسیه به کشورهای حامی خود ندارد. از طرف مقابل نیز قطع صادرات گاز از سوی روسیه به دلیل هزینه‌های بسیار بالای این کار ممکن نیست. با این حال تا زمانی که بخشی از صادرات گاز روسیه به اروپا از طریق اوکراین صورت بگیرد همواره خطر قطع ناگهانی خطوط لوله و ضرر شدید مالی بر سر روس‌ها و غول گازی آن‌ها یعنی گازپروم خواهد بود.

بدین ترتیب دور از ذهن نیست که روسیه به دنبال بدیلی برای مسیر خط لوله براتستوو باشد. از این رو یکی از مسیرهایی که مورد علاقه اروپایی‌ها نیز هست خط لوله تاناپ می‌باشد که از آذربایجان و از طریق ترکیه به سمت اروپا کشیده شده است. از این رو گفته می‌شود روسیه به دنبال صادرات گاز خود به اروپا از این مسیر است. از این رو برخی معتقداند در قبال صادرات گاز از طریق آذربایجان روسیه از کریدور زنگزور حمایت کرده است.

با این حال این ایده نمی‌تواند به واقعیت نزدیک باشد. نخست این که ظرفیت خط لوله تاناپ کمی بیش از 10 میلیارد متر مکعب در سال است در نتیجه پاسخگوی تمام نیاز روسیه نیست. خصوصا که این مسیر برای صادرات آذربایجان و ترکمنستان نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد پس ظرفیت لازم را ندارد. دوم این که خط لوله تاناپ به مشتریان اصلی خط براتستوو منتهی نمی‌شود بلکه تنها به کشورهایی چون بلغارستان، یونان و ایتالیا منتهی می‌شود. بدین ترتیب معامله بر سر انتقال گاز نمی‌تواند خواسته روسیه را به طور کامل برآورده کند.

زنگزور جایگزینی موقت برای رشت-آستارا

در شرایط تحریم و کاهش شدید روابط اقتصادی بین روسیه و کشورهای اروپایی شاهد چرخشی در نگاه مقامات روسیه به کریدور شمال-جنوب بوده‌ایم. از این رو شکلگیری این کریدور به یکی از اهداف روسیه تبدیل شد. با این حال چالش‍های متعددی بر سر مسیرهای سه گانه این کریدور وجود دارد. از جمله در شاخه غربی میتوان به تاخیر در راه‌اندازی رشت-آستارا اشاره نمود. از سویی دیگر مقامات آذربایجان در طی یک سال اخیر به طرح خاصی اشاره کردند. آن‌ها معتقد‌اند کریدور زنگزور می‌تواند اتصال ریلی روسیه به ایران را از طریق مرز جلفا محقق کند. به شکلی که در نقشه ذیل مشخص است.

تصویر کریدور زنگزور

نقشه اتصال ریلی ایران و روسیه از طریق کریدور زنگزور

با این حال نه در صحبت‌های پوتین و نه در صحبت‌های لاوروف و نه در اظهارات زاخارووا به استفاده از این مسیر برای راه‌اندازی کریدور شمال-جنوب اشاره نشده است. هرچند که ممکن است در دیدار غیررسمی پوتین و علی‌اف به این موضوع اشاره شده باشد اما با توجه به سرمایه گذاری روسیه در رشت-آستارا و همینطور اضافه شدن بازیگر جدیدی همچون ارمنستان به مسیر کریدور به نظر نمی‌رسد که روسیه خواهان بلند مدت این مسیر باشد بلکه روسیه در بهترین حالت می‌خواهد مسیر موقتی برای اتصال ریلی با ایران بدست بیاورد. این نکته نیز قابل توجه است که اضافه شدن بازیگری همچون ارمنستان مسیر مذکور را دستخوش بازی‌های سیاسی قفقاز می‌کند. در نتیجه به نظر می‌رسد روسیه خواهان شکلگیری شمال-جنوب از این مسیر نباشد و بر پروژه رشت-آستارا تمرکز کند.

فشار بر پاشینیان

از سال 2018 و با وقوع انقلاب نیمه مخملی در ارمنستان روابط روسیه و ارمنستان دچار تغییراتی شد. در طی این رویداد پاشینیان با شعارهای غربگرایانه برعلیه نخست وزیر روس‌گرا دست به تظاهرات زد و دولت را مجبور به استعفا کرد. به این ترتیب جریانی از اقدامات ریز و درشت ضد روسی از سوی دولت او شکل گرفت و ارمنستان به سمت غرب و خصوصا اروپا چرخید. در نهایت وقوع جنگ در سال 2020 بین ارمنستان و آذربایجان و عدم حمایت روسیه از ارمنستان روابط دو کشور به شدت تیره شد. بدین ترتیب روسیه نیز در طی این سال‌ها به دنبال مهار ارمنستان و فشار آوردن به پاشینیان بوده است.

یکی از مباحث مهم ارمنستان در سال‌های اخیر پیوستن این کشور به پیمان ناتو بوده است. هرچند اظهارات گسترده و خاصی از سوی دو طرف در این بابت صورت نگرفته است اما اخبار پشت پرده و افکار عمومی خصوصا در بین غربگرایان در ارمنستان نسبت به این موضوع واکنش مثبتی را نشان می‌دهند. این گمانه بعد از خروج ارمنستان از پیمان امنیت جمعی به رهبری روسیه، بیشتر شد.

از جمله نکات مهم دیگر پیشنهادات طرف ارمنی مبنی بر نظارت یک کنسرسیوم امنیتی متشکل از چند شرکت آمریکایی و اروپایی بر روی کریدور بوده است. بدین ترتیب ارمنستان کنترل کریدور زنگزور را در عمل به آمریکا و اروپا می‌داد. بدین ترتیب روسیه نیاز داشت برای این موضوع چاره‌ای بیاندیشد.

بدین ترتیب روسیه و آذربایجان با تکیه بر تنها پشتوانه حقوقی کریدور زنگزور یعنی موافقتنامه سه‌جانبه سال 2020 و سال 2021 بین روسیه، آذربایجان و ارمنستان از کریدور حمایت کردند. در بند نهم موافقتنامه سال 2020 این چنین آمده:

«جمهوری ارمنستان ایمنی خطوط حمل و نقل بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را به منظور سازماندهی حرکت بدون مانع شهروندان، وسایل نقلیه و کالا در هر دو جهت تضمین می کند.»

همچنین در ادامه ذکر شده:

«کنترل حمل و نقل توسط ارگان های سرویس گارد مرزی سرویس امنیت فدرال (FSB) روسیه اعمال می شود.»

بدین ترتیب براساس موافقتنامه سال 2020 ارمنستان و آذربایجان هر دو موافقت کرده‌اند که نیروهای روسی بر مسیر ارتباطی بین سرزمین اصلی آذربایجان و نخجوان نظارت داشته باشند و امنیت آن را حفظ کنند. در نتیجه با احداث کریدوری همچون زنگزور روسیه می‌تواند یگانی از نیروهای نظامی خود را در استان سیونیک ارمنستان مستقر کند. بدین ترتیب روسیه اهرم فشار جدیدی را بر علیه پاشینیان غرب‌گرا بدست خواهد آورد. همچنین روسیه می‌تواند بر کالاهای عبوری آذربایجان نیز نظارت کند و از این جهت خیالی آسوده خواهد داشت که پای ناتو به خزر باز نخواهد شد. پس به طور کلی بازی برد بردی را آغاز کرده است.

نتیجه گیری

درک نگرش روسیه به موضوع زنگزور مستلزم توجه به عوامل متعددی است که روس‌ها را مجاب به حمایت از آن کرده است. سناریو همکاری در حوزه انتقال گاز و سناریو ایجاد مسیر موقتی برای اتصال ریلی با ایران نمی‌توانند به درستی اقدام روسیه را روشن کنند.

در مقابل استناد لاوروف به توافقنامه سال 2020 توجهات را به بند نهم این توافقنامه و بند حضور نظامی روسیه جلب کرد. چرا که این اقدام می‌تواند هم به عنوان اهرم فشاری بر ارمنستان باشد. همچنین خطرات نزدیکی بیش از پیش ارمنستان به آمریکا یا فرانسه را می‌تواند کاهش دهد. از سویی دیگر با نظارت روسیه بر کریدور خطر ناتویی شدن این کریدور نیز می‌تواند از بین برود. در نتیجه آن چه که به عنوان عامل اصلی حمایت روسیه از کریدور زنگزور بوده است را می‌توان در تنش‌های سال‌های اخیر روسیه و ارمنستان جست‌وجو کرد. روسیه سعی دارد با اعمال فشار بر پاشینیان او را از نزدیکی هر چه بیشتر به غرب دور کند و همچنین در داخل نیز او را تحت فشار قرار دهد.

با این حال همچنان شکل‌گیری این کریدور می‌تواند منافع ایران را در منطقه به خطر بیاندازد. نخست این که ممکن است در زمانی نه چندان دور حضور نیروهای روسی بر کریدور برداشته شود. همانطور که در موضوع کریدور لاچین شاهد بودیم که روس‌ها در برابر نیروهای آذربایجانی عقب نشستند. همچنین فرصت ایران در راه‌اندازی کریدور ارس نیز از بین خواهد رفت. از سویی دیگر هر کریدوری بدون نظارت طرف ارمنی می‌تواند مسیر ارتباطی بین ایران و ارمنستان را با مشکلات و موانعی روبرو سازد و در نتیجه دسترسی ایران به مناطق شمال-غربی خود یا به دریای سیاه را محدود به مرزهای آذربایجان و ترکیه کند. همچنین ایجاد خطوط لوله گاز که مورد نظر آذربایجان است می‌تواند پیش زمینه‌ای برای شکلگیری خط لوله ترانس خزر بین ترکمنستان و آذربایجان گردد.  بدین ترتیب کریدور فوق می‌تواند خطرات ژئوپلیتیک و راهبردی بسیاری را برای ایران به دنبال داشته باشد.

از منظری دیگر بایستی توجه داشت که روسیه در منطقه قفقاز براساس منافع خود عمل می‌کند. اظهارات اخیر لاوروف و زاخاروا نشان داد در شرایط حساس و با به خطر افتادن منافع روسیه طرف روسی حاضر است بدون توجه به مواضع مشخص ایران تنها اهداف مدنظر خود را پیگیری کند و منافع ایران را زیر پا بگذارد. بدین ترتیب روسیه در حوزه قفقاز کمترین تعامل را با ایران خواهد داشت و حتی حاضر است با مواضع مشخص و متقن ایران در قفقاز نیز مخالفت ورزد.