آثار و پیامدهای شوم پذیرش مذاکره‌ی غیررسمی با آمریکا

17 دی 1401

آثار و پیامدهای شوم پذیرش مذاکره‌ی غیررسمی با آمریکا

شانزدهم اسفند 1399

مقدمه

توافق پرسروصدای دولت با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در سوم اسفندماه، عملاً این فرصت را به غرب داد تا فرایند پیچیده‌ی کشاندن ایران پای میز مذاکره، بدون رفع تحریم‌های آمریکا وارد مرحله‌ای جدید شود. در آخرین اقدام، سه کشور اروپایی پیشنهاد برگزاری یک «جلسه‌ی غیررسمی» با حضور مقامات ایرانی و آمریکایی و گفت‌وگو برای شیوه‌ی اجرایی‌سازی بازگشت طرفین به برجام را مطرح کرده‌اند.[1]

این پیشنهاد، بلافاصله با موافقت آمریکا[2] و البته مخالفت ابتدایی ایران[3] مواجه شد. همین امر باعث شد تا در فضای سیاسی بین‌المللی، جمهوری اسلامی در موضع ضعف قرار گرفته و به‌عنوان طرفی که در مسیر دیپلماسی سنگ‌اندازی می‌کند، معرفی شود.

در چنین فضایی، محمدجواد ظریف در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۹۹، در اظهارنظری مبهم، از ارائه‌ی قریب‌الوقوع «طرح اقدام سازنده‌ی ایران» در روزهای آتی خبر داد.[4] هم‌زمان، رسانه‌ها و کارشناسان غربی مدعی شدند که در روزهای اخیر، ایران پیام‌هایی سازنده برای تعامل با غرب درباره‌ی برجام ارسال کرده است. به‌عنوان مثال، رویترز به نقل از دو دیپلمات ناشناس فرانسوی و آمریکایی نوشت:

«ایران در روزهای اخیر درباره‌ی باز شدن باب مذاکرات غیررسمی با قدرت‌های جهانی و آمریکا نشانه‌های امیدوارکننده‌ای ارسال کرده است.»[5]

بی‌تردید، پذیرش شرکت در هر جلسه‌ای، چه رسمی و چه غیررسمی، و یا ارائه‌ی هرگونه طرح پیشنهادی از سوی ایران، پیش از برداشته شدن تحریم‌ها و بازگشت واقعی و راستی‌آزمایی‌شده‌ی آمریکا به برجام، معانی، آثار و پیامدهای خسارت‌باری برای ایران در پی خواهد داشت.

خطرِ بازگرداندن بی‌هزینه‌ی آمریکا به نقطه‌ی صفر

آمریکا مدت‌هاست که به هیچ‌یک از تعهدات برجامی خود متعهد نیست اما ایران تا یک سال پس از بدعهدی آمریکا، به‌طور کامل به تعهدات برجامی خود پایبند ماند و سپس، تدریجاً اجرای برخی تعهدات را متوقف کرد. حتی همین امروز نیز ایران به بسیاری از تعهدات برجامی خود پایبند است.

در چنین شرایطی، پذیرش شرکت در یک جلسه‌ی غیررسمی درباره‌ی برجام با حضور نمایندگانی از آمریکا، در واقع به معنای پذیرش ضمنیِ شرایط فعلی به‌عنوان «نقطه‌ی صفر» و امتیازدهی رایگان به آمریکا و ورود به شرایطی به‌مراتب بدتر از وضعیت کنونی برای ایران خواهد بود. این اقدام ایران به‌نوعی شبیه به پاک کردن صورت‌مسأله و نادیده گرفتن اهرمی است که ایران در این سال‌ها با پایبندی مشقت‌بارِ خود به برجام برای خود ایجاد نموده است.

گذر زمان، به نفع ایران

در شرایط فعلی، گذر زمان و صبر فعالانه و هوشمندانه‌ی جمهوری اسلامی بیش از این که برای کشور ضرر داشته باشد، منافع مطلوبی برای کشور در پی خواهد داشت. با توجه به قرار گرفتن نمودار میزان تأثیرگذاری تحریم‌های آمریکا علیه ایران در نقطه‌ی حضیض و نمایان شدن نشانه‌هایی از شکوفایی اقتصادی آتی در ایران، اکنون ایران است که در سراشیبی پیشرفت قرار گرفته است.

آمارهای ارائه‌شده از سوی منابع غربی درباره‌ی میزان فروش نفت و محصولات پتروشیمی ایران، گزارش‌های نهادهای مالی بین‌الملی درباره‌ی رشد اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۰، پیشرفت جدی در تعاملات دیپلماتیک برای آزادسازی منابع مالیِ مسدودشده در خارج از کشور و… همگی شواهدی بر این مدعا هستند.

در چنین شرایطی،‌ ارائه‌ی هرگونه پیشنهاد از سوی ایران برای هرگونه تعامل با آمریکا، بی‌تردید بازی در زمین دشمن و دادن فرصت کافی و ترغیب او برای ادامه‌ی توطئه علیه کشور است.[6]

مغایرت با سیاست قطعی جمهوری اسلامی درباره‌ی لغو تحریم‌ها

رهبر معظم انقلاب در دیدار فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش در تاریخ ۱۹ بهمن ۱۳۹۹ فرمودند:

«… ما حق داریم برای ادامه‌ی برجام شرط بگذاریم و این شرط را هم گذاشتیم و گفتیم و هیچ ‌کس هم از آن عدول نخواهد کرد؛ و آن این است که اگر میخواهند ایران به تعهّدات برجامی -که چند تعهّد آن را لغو کرده- برگردد، باید آمریکا تحریمها را کلّاً لغو بکند؛ آن هم نه به زبان و روی کاغذ که بگوید لغو کردیم؛ نه، بایستی در عمل تحریمها را لغو کنند و ما راستی‌آزمایی کنیم و احساس کنیم که درست تحریمها لغو شده، آن وقت ما هم به این تعهّدات برجامی برمیگردیم؛ این سیاست قطعی جمهوری اسلامی است و مورد اتّفاق مسئولان کشور هم هست و از این سیاست بر نخواهیم گشت.»[7]

این بیانات، تکلیف و نقشه‌ی راه مسئولین برای پیمودن مسیر در موضوع هسته‌ای را به‌روشنی تبیین کرده است. دم زدن از طرحی که در آن امتیازاتی (ولو به‌صورت جزئی) از سوی طرفین رد و بدل شود، پیش از لغو کامل و عملی تحریم‌ها، عملاً مغایر با سیاست قطعی و اعلام‌شده‌ی کشور از سوی رهبر معظم انقلاب است.

تله‌ی دیپلماتیک

یکی دیگر از آثار و پیامدهای نامطلوب ورود به تعامل با آمریکا در شرایط فعلی، گرفتاری در «تله‌ی دیپلماسی» و تحدید توان بهره‌برداری ایران از اهرم‌های فشاری است که اکنون در اختیار دارد. تجربه‌ی بزرگی به نام برجام نشان داده است که با افتادن روی ریل دیپلماتیکِ طراحی‌شده از سوی دشمن، لاجرم ایران به سمت مقصدی هدایت خواهد شد که برای کشور عواقب نامطلوبی دارد.

شرکت در جلسه‌ای غیررسمی و ارائه‌ی هرگونه پیشنهاد از سوی ایران برای مذاکراتی که منطقاً ضرورتی برای ورود ایران به آن متصور نیست، منجر به کاهش ارتفاع سقف امتیازگیری ایران در مذاکراتی واقعی در آینده خواهد شد.

به‌علاوه، اگر ایران با ساده‌لوحی و گرفتن ژست اخلاقی، ردای اروپاییِ پوسیده‌ی «تلاش دیپلماتیک برای حفظ برجام» را بر تن کند و بدین‌ترتیب وارد فضای دیپلماسی با غرب شود، آن‌گاه طرف آمریکایی خوب می‌داند که چگونه دست ایران را برای هرگونه چانه‌زنی برای گرفتن امتیازات بیشتر ببندد. پایان مسیر دیپلماسی، ولو به‌صورت محدود، با گرگ برّه‌نمایی چون آمریکای بایدن، عاقبتی جز دریده شدن بدون خون‌ریزی و افتادن ناخواسته در چاه فریب دشمن را در پی نخواهد داشت.

شرطی‌سازی اقتصاد ایران و جلوگیری از مقاوم‌سازی آن

به اعتراف منابع غربی و کارشناسان اقتصادی داخلی، عوامل متعدد ازجمله فشار تحریم در سال‌های اخیر، مسیر سیاست‌گذاری کلان اقتصادی کشور را تا حدی به سمت اتکا به درون و چشم‌پوشی از انگیزه‌های خارجی سوق داده است. روند رفع وابستگی اقتصادی به خارج از کشور در حوزه‌های گوناگون تسریع شده است.

یکی از پیامدهای خطرناکِ تعامل مجدد با غرب و به‌خصوص آمریکا در شرایط کنونی و دل بستن به قول و امضای آن‌ها، شرطی شدن مجدد اقتصاد کشور، به‌مانند آن زمانی که پدیده‌ای به نام برجام در شرف شکل‌گیری بود، است.

بی‌تردید، تلاش برای زنده نگه داشتن امید خیررسانی آمریکا به اقتصاد ایران از طرقی مانند مذاکره، دوباره قطار اقتصاد کشور را از مسیری که به‌درستی در آن قرار گرفته است منحرف خواهد کرد. تجربه‌ی چشم‌داشت به ایجاد گشایش‌های اقتصادی از طریق «تعامل با دنیا» در هشت سال اخیر باید راهنمای امروز ما باشد.

ابهامات حول عبارت «بازگشت آمریکا به برجام»

در ماه‌های اخیر یادداشت‌ها و تولیدات متعددی درباره‌ی ابهامات موجود بر سر راه بازگشت آمریکا به برجام منتشر شده است. تعیین تکلیف تحریم‌های تروریستی آمریکا (تحریم‌های با برچسب تروریسم) ، الزامات فرابرجامی قانون کاتسا، تمدید قانون تحریم‌های ایران (آیسا) و… تنها بخشی از پیش‌نیازهای ضروری بازگشت آمریکا به برجام به حساب می‌آیند.

تحریم‌های ذیل عنوان «مبارزه با تروریسم»

به‌طور مشخص، فرایند لغو آن دسته از تحریم‌ها که بر مبنای فرمان اجرایی ۱۳۲۲۴ (مبارزه با تروریسم) اعمال شده‌اند، کمی پیچیده‌تر است. در عمل، حتی با وجود برجام، هر فرد یا نهاد ایرانی که با برچسب ۱۳۲۲۴ در فهرست تحریم‌ها قرار گرفته باشد، تحت تأثیر تحریم‌های ثانویه‌ی آمریکا قرار می‌گیرد. این همان چیزی است که از همان ابتدای اجرایی شدن برجام، محل مناقشه بود و طرف ایرانی آن را منافی و نقض‌کننده‌ی روح برجام می‌دانست.

«بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران»، «شرکت ملی نفت ایران»، «شرکت ملی نفت‌کش ایران» و «صندوق توسعه‌ی ملی ایران» چند نمونه‌ی بسیار مهم از نهادهایی هستند که به بهانه‌ی مبارزه با تروریسم و بر اساس فرمان اجرایی ۱۳۲۲۴ تحریم شده‌اند. این چند تحریم، که به معنای تحریم مالی/بانکی و تحریم نفتی ایران هستند، عملاً اثر لغو تحریم‌های اشاره‌شده در برجام را خنثی می‌کنند.[8]

الزامات ورود به مذاکره با آمریکا

در شرایط کنونی، سخن از ارائه‌ی طرحی برای تعامل با غرب و ورود به هرگونه مذاکره‌ی رسمس یا غیررسمی با آمریکا بدون الزام طرف مقابل به تعیین تکلیف مسائل زیر، کاری عبث و مضر برای کشور خواهد بود.

مختومه شدن پرونده‌ی هسته‌ای ایران در آژانس

اولاً پرونده‌ی هسته‌ای ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی باید فوراً مختومه اعلام شود. کشورهای غربی با توسل به ابزاری به نام آژانس، در یکی دو سال اخیر مجدداً به پرونده‌ی هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران رنگ و بوی امنیتی داده‌اند. این رویکرد خصمانه به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند ادامه یابد.

هدف آمریکا ایجاد انفصال و جداسازی کامل پرونده‌ی هسته‌ای ایران از برجام و پیوند دادن آن به مسأله‌ای فرابرجامی و در حیطه‌ی اختیارات آژانس است تا از این طریق، اولاً بتواند اجماع جهانی علیه ایران ایجاد کند و ثانیاً تمام تحریم‌های منتسب به مسأله‌ی هسته‌ای ایران را فارغ از چیزی به نام برجام، در مقیاس و فضایی دیگر پی بگیرد.

پر واضح است که بلاتکلیف ماندن این موضوع و مطرح نکردن آن با طرف غربی، به مثابه خنجری زهرآگین در پهلوی ایران باقی خواهد ماند که در آینده گریبان‌گیر کشور خواهد شد.

پرداخت غرامت به ایران

خروج متکبرانه و یک‌جانبه‌ی آمریکا از برجام از اردیبهشت ۱۳۹۷، به اذعان خود آمریکایی‌ها، ضررهای مالی مستقیم و غیرمستقیم هنگفتی به ایران وارد آورده است. پس از بازگشت کامل آمریکا به برجام و اجرای تعهدات، ۱+۵ باید تعهد دهد که با جدیت، مسأله‌ی پرداخت غرامت‌های ناشی از خروج آمریکا از برجام و شیوه‌ی پرداخت آن به ایران را  در دستور کار قرار دهد.

آزاد شدن دارایی‌های مسدودشده‌ی خارجی ایران

آزادسازی دارایی‌های مالی فراوان ایران در کشورهای خارجی (عراق، کره‌ی جنوبی، ژاپن و…) و بازگشت پول‌های ناشی از فروش نفت و سایر کالاها، یکی دیگر از مسائل مهمی است که تکلیف آن باید در هرگونه مذاکره با غرب، تعیین شود.

نباید برای موافقت آمریکا با آزادسازی دارایی‌های ایران و دریافت حق قطعی و غصب‌شده‌ی کشور، ارزشی بیش از آن‌چه که هست قائل شد. آمریکایی‌ها تمایل دارند تا انجام وظیفه‌ی خود در این زمینه را به‌عنوان یک امتیاز به ایران بفروشند.

عدم طرح مسائل غیرهسته‌ای

تقریباً در همه‌ی سخن‌رانی‌ها و یادداشت‌های مقامات آمریکایی، عبارت «بازگشت به برجام از سوی آمریکا» با عبارت‌هایی چون «لزوم استفاده از برجام برای رسیدن به توافق‌های بعدی» یا «لزوم تقویت و گسترش برجام» پیوند خورده است. از روز روشن‌تر است که آمریکا به برجام به‌عنوان قطعه‌ای از یک جورچین بزرگ‌تر که برای مهار همه‌جانبه‌ی ایران طراحی‌شده است نگاه می‌کند.

دولت جمهوری اسلامی ایران باید قاطعانه به طرف مقابل اعلام کند که هرگونه گفت‌وگو و تعامل با غرب، در چارچوب ۱+۵ و فقط درباره‌ی برجام، نه یک کلمه بیش‌تر و نه یک کلمه کم‌تر است.

شباهت به توصیه‌های گروه بحران

نکته‌ی آخر درباره‌ی طرح اقدام سازنده‌ی وزیر خارجه‌ی کشور، شباهت خیره‌کننده‌ی مفاد آن به برخی توصیه‌های ارائه‌شده از سوی اندیشکده‌های آمریکایی است. طبق تجارب قبلی، جای تعجب ندارد که در میان این اندیشکده‌ها، باز هم این «گروه بین‌المللی بحران» باشد که نقش ویژه ایفا کند.

در آستانه‌ی اجرای مهم‌ترین بخش «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از منافع ملت ایران»[9]، گروه بحران در یادداشتی به قلم «علی واعظ»، راه‌کاری سه‌مرحله‌ای را برای برون‌رفت از بن‌بست ایجادشده در مسأله‌ی برجام و تقابل ایران و آمریکا ارا‌ئه داد.[10]

در بخشی از این یادداشت آمده است:

«دولت بایدن از یک سو، در زمانی که ضرب‌الاجل ایران در حال نزدیک شدن است، نباید با یک اسلحه در سر (کنایه از رویکرد تهاجمی) با ایران مذاکره کند، و از سوی دیگر نباید از فشارهای تحمیل‌شده از سوی فضای سیاسی داخل ایران بر هیأت‌حاکمه مبنی بر توانایی این کشور در احیای توافق غافل شود. [در اثر فشار تحریم‌ها و کرونا] اکنون مقامات ایرانی تحت فشار هستند و نمی‌توانند سرسختانه و از موضع تند اقدام کنند.»

واعظ معضل به‌ظاهر ناممکن و گره به‌ظاهر ناگشودنی را دارای راه‌حل می‌داند اما معتقد است که بایدن باید اراده‌ای قوی برای اقدامی بزرگ و سرمایه‌گذاری سیاسی لازم برای احیای توافق را داشته باشد. وی سپس رهیافت سه‌مرحله‌ای خود را که در سه واژه‌ی «حدگذاری، توقف و عقب‌گرد» خلاصه می‌شود، این‌گونه مطرح می‌کند:

گام اول، محدودسازی تقابل کنونی و اجتناب از شعله‌ور شدن آن

  • آمریکا باید خروج از برجام را باطل اعلام کند (revoke) و اجازه‌ی اتخاذ تمهیدات لازم برای شروع فرایند بازگشت به سازگاری کامل با تعهدات برجام را به وزرای خزانه‌داری و خارجه بدهد. اما نیازی به افشای جزئیات چگونگی برداشتن تحریم‌ها نیست.
  • تهران نیز طبق اعلام رهبران خود، تمایل دارد که با صدور دستورنامه‌ای سیاسی، اجرای قانون مجلس خود را متوقف کند.
  • آمریکا با هدف احیای اعتماد بین طرفین، ژست حقوق‌بشری بگیرد و با ارسال برخی پیام‌ها، با وام IMF موافقت کند. اما برای جلوگیری از انحراف در محل مصرف این پول، IMF این پول را از طریق سازمان بهداشت جهانی و برای خرید واکسن کرونا به ایران بدهد.
  • این دو اقدام (در گام اول)، منجر به تخفیف فوری تحریم‌های آمریکا نمی‌شود اما می‌تواند التهابات را بخواباند و به بایدن فرصت دهد که اثبات کند اراده‌ی سیاسی دارد.

گام دوم: توقف

  • گام بعدی، مجموعه‌ای از اقدامات متقابل است که در آن ایران جنبه‌هایی از برنامه‌ی هسته‌ای‌اش که بیشترین مناقشات حول آن‌ها وجود دارد را متوقف کند:
  • غنی‌سازی ۲۰ درصد.
  • کار روی فلز اورانیوم.
  • تحقیق و توسعه روی سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر.
  • در مقابل، آمریکا می‌تواند به برخی از مشتریان نفت ایران معافیت موقت (waiver) دهد تا ایران بتواند بخشی از صادرات نفت خود را احیا کرده و دارایی‌های خارجی‌اش را بازیابد.

گام سوم: عقب‌گرد برنامه‌ی هسته‌ای ایران

  • اگر دو مرحله‌ی قبل به‌درستی اجرا شود، دو طرف زمان و فضای کافی برای مذاکره روی یک جدول زمان‌بندی برای مجموعه‌ای از گام‌های پینگ‌پُنگیِ برنامه‌ریزی‌شده‌ی بیشتر برای پیدا خواهند کرد.
  • این گام‌ها باید منجر به اجرای کامل برجام توسط طرفین، رفع (remove) تمام تحریم‌های آمریکا که توافق را نقض می‌کند و بازگشت کامل محدودیت‌های هسته‌ای و نظارت‌ها.
  • بهترین حالت این است که این اتفاقات پیش از انتخابات خرداد ایران رخ دهد؛ اما اگر نشد، باید تا مرداد (استقرار دولت جدید ایران) انجام شود.
  • اگر دولت بایدن می‌خواهد درباره‌ی یک توافق هسته‌ای قوی‌تر و بلندمدت‌تر با ایران مذاکره کند و به سایر مسائل مورداختلاف رسیدگی کند، بازگرداندن توافق اصلی و در کنار آن، مقداری چاشنی اعتماد ضروری است.

منابع   ______________________________________________________________________________________________

[1] اعلام آمادگی «انریکه مورا» معاون دبیرکل بازوی سیاست خارجی اتحادیه‌ی اروپا برای دعوت از همه‌ی طرف‌های برجام برای ملاقات.

https://twitter.com/enriquemora_/status/1362476992826851330?s=20

[2] بیانیه‌ی وزارت خارجه‌ی آمریکا مبنی بر موافقت با حضور در جلسه‌ای غیررسمی درباره‌ی برجام.

https://www.politico.eu/article/us-uk-europe-allies-reaffirm-iran-nuclear-deal-stance-paris/

[3] اعلام مخالفت ایران با شرکت در جلسه‌ای غیررسمی درباره‌ی برجام.

https://www.al-monitor.com/pulse/originals/2021/03/iran-reject-us-talks-eu-nuclear.html

[4] «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه‌ی ایران در پیامی در توییتر گفت که به زودی طرح اقدام سازنده‌ی ایران از طریق کانال‌های دیپلماتیک ارائه خواهد شد.

https://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3746192

[5] مقاله‌ی رویترز با عنوان «سیگنال‌های مثبت ایران برای مذاکره‌ی غیررسمی با ۱+۵ با حضور آمریکا» – چهارم مارس ۲۰۲۱ (۱۴ اسفند ۱۳۹۹)

https://outline.com/8Desk7

[6] «مرکز امنیت نوین آمریکا» (سی.اِن.اِی.اس) در تیرماه ۱۳۹۸ آغاز به کار «کارگروه آینده‌ی حکم‌رانی اقتصادی قهری آمریکا» با هدف احیا و بازمهندسی نظام تحریم‌های این کشور را رسماً اعلام کرد. این کارگروه ذیل «برنامه‌ی انرژی، اقتصاد و امنیت» این اندیشکده‌ی مستقر در واشینگتن تعریف شده است. سی.اِن.اِی.اس با گرد هم آوردن شماری از متخصصان زبده‌ی حوزه‌ی تحریم، قصد دارد تا روند حاکم بر سیاست‌های تحریمی، تعرفه‌گذاری، نظام‌های کنترل تجارت و محدودیت‌های سرمایه‌گذاری را مورد بازبینی قرار دهد تا بر اساس آن، این ابزارِ سنتیِ اعمال قدرت آمریکا را بازمهندسی، احیا و تقویت کند. گردهم‌آیی جمع کثیری از کارشناسان و متخصصان این حوزه، فارغ از هرگونه جهت‌گیری‌های سیاسی و وابستگی‌های حزبی در کارگروهی تخصصی و متمرکز و با سرپرستی یک اتاق فکر مجرب و کاربلد، نشان از عزم واشینگتن بر جلوگیری از تبدیل این بحران به یک فاجعه‌ی تاریخی در آمریکا دارد. نگاهی به اعضای این کارگروه نشان می‌دهد که آمریکا همه‌ی عقلای جمهوری‌خواه و دموکرات را برای تدوین راه‌کاری فوری و نجات‌بخش در حوزه‌ی تحریم بسیج کرده است.

[7] بیانات در دیدار فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش – ۱۹ بهمن ۱۳۹۹

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=47295

[8] یادداشت «بایدن، تحریم بانک مرکزی و شرکت‌ ملی نفت و قانونی به نام کاتسا» – ۱۱ بهمن ۱۳۹۹

http://fna.ir/f2g992

[9] قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از منافع ملت ایران مصوب مجلس شورای اسلامی – ۱۸ آذر ۱۳۹۹

https://rc.majlis.ir/fa/law/show/1632857

[10] صفحه‌ی مقاله‌ی علی واعظ در تارنمای گروه بحران

https://www.crisisgroup.org/middle-east-north-africa/gulf-and-arabian-peninsula/iran/biden-should-cap-freeze-and-roll-back-irans-nuclear-program