خلاصه مدیریتی
استراتژی امنیت ملی ۲۰۱۷ آمریکا چین را قدرتی «تجدیدنظر طلب» مینامد که به دنبال ایجاد «جهانی مخالف ارزشها و منافع ایالات متحده» است.[1]دولت بایدن نیز پس از روی کار آمدن چین را مهمترین «رقیب استراتژیک» آمریکا نامید. دولت بایدن با یک وجه تمایز بزرگ به تبعیت از دولت ترامپ به بازنگری همه عناصر سیاست ایالات متحده و چین در قالب «رقابت استراتژیک» پرداخت.
مهمترین عنصر تمایز دولت بایدن و ترامپ در رقابت استراتژیک با چین، «شبکه متحدان» آمریکا است. دولت بایدن مشارکت با متحدان خصوصا اروپا را به عنصر اصلی استراتژی چین خود تبدیل کرد. سیاست گذاران در دولت ترامپ هرچند به نقش برجسته کشورهای اروپایی و دیگر متحدان آمریکا در مقابله با چین پی برده بودند اما این تصور وجود داشت که آمریکا اهرم کافی برای اعمال فشار برچین بدون همراهی متحدانش را دارد. تلاشهای دولت ترامپ یک آزمایش واقعی برای آشکار شدن محدودیتهای رویکرد یکجانبهگرایی آمریکا بود. از همین رو در دولت بایدن «تقویت اتحادهای آمریکا با متحدان و شرکای سنتی آمریکا» به یکی از ستونهای اصلی استراتژی امنیت ملی تبدیل میشود. همراه کردن متحدان در شرق آسیا به دلیل انگیزههای موجود منطقهای برای آمریکا سهلتر به نظر میرسید، اما همراهی اروپا که تهدید جدی از سمت چین در نسبت با خودش قائل نبود، کار آسانی نبود.
از ابتدای دولت بایدن، تلاشهای زیادی برای تقویت همکاری با اروپا و همراهی اروپا با سیاستهای ضد چینی میشود. دولت بایدن در ابتدای امر مانع از توافق سرمایهگذاری اتحادیه اروپا و چین شد.[2] شورای تجارت و فناوری اتحادیه اروپا و ایالات متحده (TTC) در این سال تشکیل و برخی اختلافات با اروپا که مانع همکاری میشد ازجمله تعرفههای فولاد و آلومینیوم نیز حل و فصل شد.
در فوریه ۲۰۲۱، در کنفرانس امنیتی مونیخ بایدن با تاکید بر اتحاد دموکراسیها از رهبران اروپایی میخواهد که با دولت او در مورد « مهمترین چالش» قرن ۲۱ همکاری کنند:
«ما باید با هم برای یک رقابت استراتژیک بلندمدت با چین آماده شویم.»[3]
سفر ژوئن ۲۰۲۱ بایدن به اروپا و شرکت در نشست گروه هفت، ناتو و دیدار با پارلمان اروپا کاملا بر محور مفهوم دفاع از دموکراسی در نبرد علیه اقتدارگرایی قرار داشت.
بررسیها نشان میدهد که سیاست ایالات متحده در مورد چین در اروپا آن زمان مورد حمایت زیادی قرار نگرفت. در حالیکه برای آمریکا چین مهمترین نگرانی راهبردی بود، برای اروپا این چنین نبود و دولت بایدن تا پیش از جنگ اوکراین به کندی و سختی میتوانست دیدگاه خود در مورد چین را به متحدینش در اروپا منتقل کند. اروپا به دلیل تفاوت نگاه به چین، درهمتنیدگیهای اقتصادی بسیار با چین، سیاستهای استقلال استراتژیک، بی اعتمادی ایجاد شده به آمریکا در دوران ترامپ، و… در پذیرش نگاه آمریکا مقاومت میکرد. مقامات اروپایی به دفعات اظهار میکنند که به «جداسازی» یا «تقابل» اعتقادی ندارند. علاوه بر این تداوم تصمیمات یکجانبه آمریکا به طور مثال در پیمان امنیتی آکوس با حضور آمریکا و استرالیا و بریتانیا و برخی سیاستهای حمایتگرانه تقابلی، اروپا را از آمریکا دور نگاه میداشت. اروپا هرچند در مسیر آمریکا حرکت میکرد اما هنوز از نظر آمریکا با واقعیتهای موجود سازگار نبود.
ارزیابیها از فضای عمومی در اروپا نیز نشان میداد که نگاههای اجتماعی همراهی کافی را برای مشارکت اروپا در رقابت استراتژیک آمریکا و چین ندارد. نظرسنجی شورای روابط خارجی اروپا چند ماه قبل از شروع جنگ اوکراین نشان میدهد که مردم اروپا چین را تهدید وجودی برای خود نمیبیند، و نمیخواهد در رقابت بین آمریکا و چین وارد شود.[4]
در حالیکه در سال ۲۰۲۱ هیچ ارزیابی نمیتوانست ادعا کند که دو طرف به صراحت در مسیر ایجاد یک ائتلاف موثر در برخورد با چین هستند، آغاز جنگ بین روسیه و اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، اروپا را با بحرانی مواجه میکند که زمینه را برای تحقق اتحاد اروپا با آمریکا علیه چین و همراهی با سیاستهای آمریکایی ضد چینی فراهم میکند.
اگر چه ممکن است به نظر برسد که جنگ اوکراین نگاه آمریکا را از معضل امنیتی چین به سمت اروپا و روسیه معطوف کرده اما مدیریت جنگ اوکراین نشان میدهد که بر عکس آمریکا از جنگ اوکراین برای تشدید رقابتها علیه چین و همراه کردن متحدینش برای مقابله با او استفاده کرده است و همانطور که وزارت دفاع ایالات متحده (۲۰۲۲) مطرح میکند استراتژی اساسی دولت بایدن حمایت از اوکراین و در عین حال حفظ تمرکز بر چین به عنوان «صحنه اولویتدار» آمریکا است.[5]
آشکارترین و فوریترین اثر جنگ اوکراین بر روابط فراآتلانتیک در حوزه امنیتی بود. اروپای حامی خودمختاری استراتژیک، با شوک ناشی از جنگ مواجه میشود. ترس از فراگیر شدن جنگ و ناتوانی در مدیریت آن، اروپا را مجبور میکند تا بار دیگر امنیت خود را محتاج آمریکا ببیند. در عمل، جنگ مرکزیت ایالات متحده را به عنوان تضمین کننده امنیت اروپا آشکار کرد.
از سوی دیگر، آمریکا جنگ اوکراین را نبرد دموکراسیها و اقتدارگراها مینامد و خط مشابهت سازی چین و روسیه در این عرصه پیگیریمیشود. آمریکا این روایت را توسعه میدهد که جنگی که امروز در اروپا رخ داده میتواند هرجای دیگری توسط حکومتهای استبدادی علیه دموکراسیها رخ دهد مگر آنکه غرب و دموکراسیها جلوی آن را بگیرند. وضعیت امروز اروپا وضعیت فردای آسیاست و جنگ امروز اوکراین جنگ فردا در تایوان است. در همین زمان خط احتمال حمله زود هنگام چین به تایوان هم پررنگ میشود. آمریکا روسیه و چین را تهدیدهایی مشابه برای صلح و نظم جهانی، و اوکراین و تایوان را بهعنوان قربانیان مشابه نشان میدهد. «این ایده که این دو صحنه متفاوت هستند، دیگر منطقی نیست. بین اینها پیوندهای بسیار قوی وجود دارد». [6] این روایتها به دولت بایدن این امکان را داد که یک ائتلاف ضد استبدادی با شرکای اروپایی و آسیا-اقیانوسیه خود ایجاد کند.
در نتیجه این سیاست روابط بین اتلانتیک تقویت شد. ناتو که تا پیش از جنگ در وضعیت مطلوبی قرار نداشت توانست برنامه های دفاعی خودش را توسعه دهد. در ژوئن ۲۰۲۲، ناتو برای اولین بار در سند مفوم استراتژیک خود به چین و چالشهایی که پکن برای امنیت، منافع و ارزشهای متحدین ناتو ایجاد میکند، میپردازد. چین و روسیه را در خط مقدم کشورهای اقتدارگرا معرفی میکند که دموکراسیها را به چالش میکشند.[7] فرایند تقویت همکاری ناتو با شرکایش در منطقه آسیا-پاسفیک همزمان با تقویت ناتو در مقابل روسیه دنبال میشود.
در همین زمان بحثهای امنیت اقتصادی و فناوری در داخل آمریکا پررنگ میشود. قانون کاهش تورم برای رهایی از وابستگی به چین در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر، قانون تراشهها و محدودیتهای سرمایهگذاری برای مهار حرکت رو به رشد فناوری چین در همین سال تصویب میشود. آمریکا برای آنکه بتواند با موفقیت به هدف مهار چین دست یابد نیازمند همراهی سایر بازیگران این عرصه در اعمال محدودیتهای اقتصادی و فناوری علیه چین است. علیرغم اتحاد اولیه ناشی از نگرانیهای امنیتی، اروپا در همراهی با محدودیتهای فنی و اقتصادی آمریکا تردید داشت. به طور مثال کشورهای اروپایی حاضر نبودند از محدودیتهای آمریکا در صادرات تراشه و فناوریهای مرتبط با آن تبعیت کنند. و در کل نگرانی از چین به رویکرد تقابلی اروپا در عرصه اقتصادی و فناوری منجر نشده بود. لذا خط روایتهای دیگر در میانه جنگ رشد میکند.
اروپا که در اثر جنگ اوکراین با بحران انرژی از سوی روسیه مواجه شده است حرکت به سمت انرژیهای تجدیدپذیر را شتاب میدهد. آمریکا این خط نگرانی را دنبال میکند که وابستگی به چین در مواد معدنی حیاتی و فناوریهای انرژیهای نوظهور میتواند خطر وابستگی به انرژی روسیه را باردیگر در تقابل با چین تکرار کند.[8]
در تکمیل این روایت، برای آنکه اروپا حاضر به اعمال محدودیت اقتصادی و فناوری بر چین شود آمریکا در طی دو سال گذشته این روایت را پرورش میدهد که غلبه و توان روسیه برای ادامه جنگ علیه اروپا ناشی از کمکهای اساسی است که چین به پایگاه صنعتی دفاعی روسیه میکند. در این روایت چین به لحاظ فناوری و اقتصادی در کنار روسیه دیده میشود و تهدید روسیه تهدید چین دیده شود. بلینکن به مقامات اروپایی هشدار میدهد که در مورد نهادها و شرکتهایی که پایگاه صنعتی روسیه را تقویت میکنند، اقدام مناسب انجام دهند. و همزمان به پکن هشدار میدهد که در حالیکه از بزرگترین تهدید علیه امنیت اروپا از زمان پایان جنگ سرد حمایت میکند نمیتواند به روابط بهتر با اروپا دست یابد.
در نتیجه این سیاست اتحادیه اروپا «استراتژی کاهش ریسک» را در رابطه با چین در صدر قرار میدهد و «استراتژی امنیت اقتصادی اروپا»[9] در ژوئن ۲۰۲۳ به دنبال کاهش خطرات وابستگی زنجیرههای تامین اروپا به چین، خطرات مربوط به امنیت فناوری و خطرات استفاده تسلیحاتی چین از وابستگیهای اقتصادی راهبردهایی را صادر میکند. در راستای اجرایی کردن این راهبردها در یک سال گذشته اتحادیه اروپا با هدف تقویت کنترلهای صادراتی، تحقیقات متعددی را در رابطه با واردات از چین آغاز کردهاست. علاوه بر این در اقدامی بیسابقه اتحادیه اروپا در دورهای اخیر تحریمهای خود علیه روسیه به تبعیت از آمریکا تحریمهایی را علیه شرکتهای چینی اعمال کرده است.
بر اساس مطالب فوق میتوان گفت که آمریکا از شرایط جنگ اوکراین برای پیشبرد رقابت استراتژیک خود و چین استفاده کرده و از آن به عنوان فرصتی برای در اولویت قرار دادن آن برای متحدان خصوصا متحدان اروپایی استفاده کرده است. هرچند با کمی نگاه انتقادی بیشتر میتوان این گزاره را نیز مطرح کرد که آمریکا به صورت فعالانه زمینه را برای وقوع جنگ اوکراین ایجاد کرده تا بتواند در رقابت راهبردی خود با چین، اروپا را در کنار خود داشته باشد.
جهت دریافت کامل گزارش بر روی تصویر زیر کلیک کنید
منابع ——————————–
[1]https://trumpwhitehouse.archives.gov/wp-content/uploads/2017/12/NSS-Final-12-18-2017-0905.pdf
[2] https://www.politico.eu/article/eu-china-investment-deal-no-show-us-forced-labor/
[3]https://www.whitehouse.gov/briefing-room/speeches-remarks/2021/02/19/remarks-by-president-biden-at-the-2021-virtual-munich-security-conference/
[4] https://foreignpolicy.com/2021/09/22/europeans-want-to-stay-out-of-the-new-cold-war/
[5] https://www.defense.gov/News/News-Stories/Article/Article/2961183/
[6]https://www.whitehouse.gov/briefing-room/press-briefings/2022/05/21/background-press-call-by-a-senior-administration-official-previewing-president-bidens-third-day-in-the-republic-of-korea/
[7]https://www.nato.int/nato_static_fl2014/assets/pdf/2022/6/pdf/220629-factsheet-strategic-concept-en.pdf
[8]https://www.reuters.com/business/energy/ceraweek-dont-let-china-control-clean-energy-supply-chain-us-officials-warn-2023-03-09/
[9] An EU approach to enhance economic security