مقدمه
سیاست «فشار حداکثری» که طی سالهای اخیر توسط دولتهای ترامپ و بایدن در قبال جمهوری اسلامی ایران اتخاذ شده، بهعنوان یکی از ابزارهای کلیدی آمریکا در مهار این کشور شناخته میشود. این سیاست با هدف تضعیف اقتصادی و سیاسی ایران و وادارسازی تهران به تغییر رفتار در زمینههای هستهای و امور منطقهای طراحی شده است. با این حال، تحولات اخیر، از جمله تغییرات داخلی در ایران، تحولات منطقهای و بینالمللی و تغییر اولویتهای سیاست خارجی آمریکا، نشان میدهند که بهکارگیری فشار حداکثری بهتنهایی، بهویژه به شکل یکجانبه، نمیتواند راهبرد اساسی واشنگتن در قبال ایران در دورهی جدید باشد.
تحریم، ابزاری در راستای یک راهبرد کلان
بر اساس تحلیلهای کارشناسانی چون «ریچارد نفیو»، تحریمها به خودی خود نمیتوانند بهعنوان سیاست جامع محسوب شوند، بلکه باید بهعنوان ابزاری در چارچوب یک راهبرد کلانتر مورد استفاده قرار گیرند. نفیو اخیراً بیان کرده که تحریم و دیپلماسی مانند تار و پود یک قالی هستند. این بیان تأکید میکند که آمریکا به ترکیب ابزارهای مختلف، از جمله دیپلماسی و همکاریهای بینالمللی، نیاز دارد تا اثرگذاری تحریمها را تقویت کند.[1]
ایالات متحده به این نتیجه رسیده است که برای مهار ایران، نیازمند اتخاذ سیاستی جامعتر و کلانتر است که فراتر از ابزار تحریمها باشد. این سیاست باید شامل دیپلماسی فعال، همکاریهای بینالمللی و توجه به تحولات و سیاستهای منطقهای ایران باشد. در این راستا، تحریمها بهعنوان ابزاری مکمل، میتوانند در راستای تقویت اهداف کلانتر آمریکا، از جمله تغییر رفتارهای ایران در حوزههایی چون برنامه هستهای و سیاستهای منطقهای، ایفای نقش کنند.
تأثیر تغییرات ژئوپلیتیکی بر تحریمها
نکتهای که نباید از نظر دور داشت، تغییرات ژئوپلیتیکی اخیر و افزایش آگاهی ایران نسبت به نقاط ضعف تحریمها است. نفیو بهصراحت اشاره میکند که یکی از عوامل کلیدی کاهش اثرگذاری تحریمها، تجربیات کشور هدف و افزایش توانمندیهای داخلی آنهاست. این واقعیت بهویژه در زمینه فروش نفت و توسعهی مجاری جایگزین مالی برای ایران کاملاً نمایان است.
در نهایت، تلاش آمریکا برای حفظ اعتبار تحریمها، حتی در شرایطی که کارآمدی آنها کاهش یافته، نشاندهنده وابستگی راهبردی واشنگتن به این ابزار است. نفیو در تحلیلهای خود تأکید میکند که آمریکا نیازمند بازنگری در سیاست تحریمها و بازسازی ساختار آنهاست، تا بتواند ضمن کاهش هزینههای جانبی، از این ابزار بهعنوان اهرمی ایذایی بهینه استفاده کند. از این منظر، تحریمها دیگر نمیتوانند بهعنوان ستون اصلی سیاست خارجی آمریکا تلقی شوند، بلکه تنها بهعنوان ابزاری مکمل برای پیشبرد اهداف کلانتر به شمار میروند.
منابع
[1] مراجعه شود به دو گزارش «مرکز تحلیل راهبردی و بینالملل» با عنوان «چالشهای آمریکا در احیای مجدد تحریمها علیه ایران» و «ترامپ پیش از فشار حداکثری، محتاج یک راهبرد برای ایران است»