مقدمه
بحرانهایی که در نقاط مختلف جهان رخ دادهاند، نهتنها آرایش سنتی قدرت را متزلزل کردهاند، بلکه وابستگیهای جدیدی را شکل داده و موقعیت برخی بازیگران را به شدت تحت تأثیر قرار دادهاند. در این میان، جنگ اوکراین یکی از مهمترین بحرانهایی بوده که تأثیرات گستردهای بر معادلات بینالمللی داشته است. این بحران نهتنها پیامدهای اقتصادی و سیاسی عمیقی به همراه داشته، بلکه جایگاه برخی بازیگران بینالمللی را نیز دستخوش تغییر کرده است. اکنون این پرسش مطرح میشود که در سایه این تحولات، موقعیت اروپا در نظم جهانی چگونه دگرگون شده و آیا همچنان میتوان آن را یک قدرت مستقل و اثرگذار تلقی کرد؟
اروپا به دور از فرآیند مهم پایان جنگ
بحران اوکراین، به جای آنکه موجب تثبیت جایگاه اتحادیهی اروپا در نظم بینالمللی شود، عملاً ضعفهای عمیق این سازمان را آشکار کرد. اروپا که خود را قدرتی مستقل و تعیینکننده در عرصه جهانی میداند، امروز بیش از هر زمان دیگری به آمریکا وابسته شده است. تحریمهای گسترده علیه روسیه با وجود آسیب دیدگی اقتصادی روسیه، خودِ اروپا را هم با بحران انرژی مواجه ساخته است. روند تحولات بهگونهای پیش رفت که اروپا از نفت و گاز نسبتا ارزان روسیه محروم شد(نمودار 1 و 2).
کاهش شدید واردات گاز از روسیه، تورم سرسامآور و رکود صنعتی را به همراه داشت. در مقابل اروپا برای تامین انرژی مورد نیاز به گاز مایع (LNG) آمریکا روی آورد. آن هم با قیمتی گزاف که صنایع اروپایی را به شدت تحت فشار قرار داده است. در سال 2024 اتحادیه اروپا تقریبا 50 درصد از گاز مایع و 17 درصد از نفت وارداتی خود را از آمریکا وارد کرده است.[1] لازم به ذکر است که آمریکا در سالیان 2022، 2023 و 2024، به طور میانگین به ترتیب 1.5، 1.8 [2]و 2.2 میلیون[3] بشکه نفت در روز به اروپا صادر کرده است. این درحالی است که روسیه در همین سالها به ترتیب 3.1 ، 0.6 و 0.4 میلیون بشکه نفت به اروپا صادر کرده است. [4] در نتیجه شاهد هستیم که آمریکا جای روسیه را در بازار نفت اروپا گرفته است.
در حوزه گاز نیز آمریکا به مرور نقش بیشتری در بازار اروپا بدست آورد و در مقابل روسیه جایگاه خود را از دست داد. در سالهای 2021 تا 2024 روسیه به طور سالانه و به ترتیب 157 ، 83 ، 44 و 54 میلیارد متر مکعب گاز به اروپا صادر کرد. در مقابل آمریکا در این سالها به ترتیب 20 ، 54 ، 62 و 51 میلیارد متر مکعب گاز به شکل گاز مایع به اروپا صادر کرده است. [5] نتیجه این تحولات، کاهش رقابتپذیری اقتصادی اروپا و افزایش هزینههای انرژی برای شهروندان این قاره بود. حال آمریکا از مهمترین تامینکنندگان انرژی اروپا است.
در بُعد نظامی و سیاسی نیز اروپا عملاً در سایه تصمیمات واشنگتن حرکت میکند. کشورهای اروپایی میلیاردها دلار برای ارسال تسلیحات به اوکراین هزینه کردند اما نتیجهای جز فرسایش منابع مالی و نظامیشان نداشت. در حالی که آمریکا از این جنگ برای تقویت صنایع تسلیحاتی و تثبیت موقعیت ژئوپلیتیک خود استفاده کرد، اروپا تنها متحمل هزینههای هنگفت شد. همزمان فشارهای آمریکا به اروپا برای افزایش سهم هزینههای دفاعی اروپا فشار مضاعفی را به اقتصاد کشورهای اروپایی وارد میکند. اکنون نمود وابستگی اروپا به آمریکا و طرد آن از صحنه سیاست جهانی را میتوان در مذاکرات صلح اوکراین بدون حضور اروپا دانست. عدم حضور نمایندگان اروپا در نشستهای ریاض میان مقامات بلندپایه آمریکا و روسیه، نشان داد که اروپا یک بازیگر تعیینکننده نیست. اکنون اروپا صرفاً به حاشیه رانده شده و در تحولات کلیدی، واشنگتن و مسکو تصمیمگیرنده نهایی هستند.
با توجه به این روند، نمیتوان اتحادیهی اروپا را یک قدرت مستقل در نظام جهانی تلقی کرد. تضعیف اقتصادی، افزایش وابستگی امنیتی به آمریکا و ناتوانی در اثرگذاری بر بحران اوکراین، این سازمان را به بازیگری دست چندم تبدیل کرده است و در حال حاضر، اروپا در مهمترین بحران اروپایی قرن 21 کنار گذاشته شده است. مذاکرات عربستان، میان آمریکا و روسیه بدون حضور اتحادیهی اروپا، نشان داد که این سازمان ارزش توجه استراتژیک ندارد. سازمانی که امروزه در مجموع، بیشتر به یک منطقه مصرفکننده و تابع سیاستهای واشنگتن شباهت دارد تا یک قدرت مستقل.
نتیجهگیری
آنچه از بحران اوکراین و پیامدهای آن برای اتحادیهی اروپا آشکار شد، چیزی جز زوال بیش از پیش این سازمان به عنوان یک بازیگر مستقل نیست. اروپا نه در حوزهی اقتصادی، نه در سیاست خارجی و نه در امنیت بینالمللی جایگاهی تعیینکننده ندارد. حتی سرنوشت جنگی که در قارهی خود اروپا جریان دارد، نه در بروکسل، بلکه در واشنگتن و مسکو رقم میخورد. مذاکراتی که حتی نه در یک کشور اروپایی بلکه در ریاض برگزار شد، تنها مهر تأییدی بر این واقعیت بود که این سازمان حتی توسط آمریکا نیز مورد بی توجهی قرار گرفته است. اتحادیهی اروپا امروز نه یک تصمیمگیرنده، بلکه صرفاً یک پیرو سیاستهای آمریکا است و حتی دیگر آن نقش میانجی و یا به عبارتی، نقش دلالی که در گذشته بین ایران و آمریکا برای از سرگیری مذاکرات بازی میکرد را هم دیگر ندارد
در این بین ایران بایستی با شناخت نقش و جایگاه اروپا به این درک برسد که اروپا استقلال ندارد و بیش از هر زمانی دنبالهرو سیاستهای آمریکا و وابستهی تمام عیار به اراده آمریکاییها است. در نتیجه این بازیگر توان چانهزنی، و جایگاهی در تصمیمگیریهای اساسی سیاست بینالملل ندارد. بدین ترتیب توجه بیش از حد و سرمایهگذاری بیپروا بر اتحادیه اروپا هیچ بازخورد مناسبی را به همراه نخواد داشت.
منابع
[1] نروژ و ایالات متحده – تامین کنندگان کلیدی انرژی – 2024
[2] تارنمای اداره اطلاعات انرژی آمریکا، صادرات نفت خام آمریکا در سال 2023 به رکورد رسید، 18 مارس 2024
[3] تارنمای اینستتوشنال اینوستورز، نفوذ نفت خام ایالات متحده با صادرات بیشتر به اروپا افزایش می یابد، 30 سپتامبر 2024
[4] تارنمای رسمی آژانس بینالمللی انرژی، میانگین صادرات نفت روسیه بر اساس کشور و منطقه، 2021-2024، 31 ژانویه 2025
[5] تارنمای بروگل، واردات گاز طبیعی اروپا، 13 فوریه 2025
https://www.bruegel.org/dataset/european-natural-gas-imports