فهرست مطالب
مقدمه
اولین اقدام «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا در رابطه با جمهوری اسلامی ایران، انتشار یک «یادداشت امنیتملی ریاستجمهوری» (ان.اس.پی.ام)[1]، دو هفته پس از شروع به کار در کاخ سفید بود.[2] این یادداشت در واقع اعلام رسمی بازگشت دولت جدید آمریکا به سیاست موسوم به «فشار حداکثری» اواخر دههی نود است. استفادهی ترامپ از اختیارِ «یادداشت امنیتملی» به جای «فرمان اجرایی» برای اعلام این سیاست به همراه ادبیات شفاهی وی دراینباره، دربردارندهی این حقیقت است که در دورهی جدید رویارویی ایران و آمریکا، حاوی پیچیدگیهای بیشتر و ابعاد پیدا و پنهان متعددتری نسبت به گذشته است.[3] یادداشت پیش رو ابتدا بهطور خلاصه محتوای سند جدید ترامپ را مرور میکند و سپس، تحلیلی دراینباره ارائه میدهد.محتوای سند
عنوان و پیشزمینه
یادداشت امنیتملی صادره از سوی کاخ سفید با عنوان «اعمال فشار حداکثری بر دولت جمهوری اسلامی ایران، مسدودسازی تمام راههای رسیدن ایران به سلاح هستهای و مقابله با نفوذ مخرب ایران»، وزارتخانهها و نهادهای حاکمیتی متعدد آمریکا را خطاب قرار داده و مسئولیتها و دستورکارهای مشخصی را برای هریک از آنها تعیین کرده است. در بخش ابتدایی، رئیسجمهور آمریکا در شش بند، ادعاهایی را بهعنوان مقدمه و پیشزمینه، ذیل عناوین زیر مطرح کرده است:- تعهد رئیسجمهور آمریکا به حفظ امنیت ملی این کشور در قبال تهدیدات ناشی از ایران؛
- جنگافزار سایبری و نیابتی ایران علیه شهروندان آمریکایی؛
- نقش ایران در خشونتهای منطقهای و حملات به منافع جهانی؛
- نقض حقوقبشر و گروگانگیری توسط ایران؛
- تهدید وجودی ناشی از بلندپروازیهای ایران در حوزهی هستهای؛
- ضرورت اعمال فشار حداکثری برای مقابله با رفتارهای خطرناک ایران.
بخشهای سهگانهی یادداشت
پس از این مقدمه، یادداشت ترامپ در سه بخش ادامه پیدا میکند که بخش اعظم و اصل محتوا، در بخش دوم مطرح شده است. این سه بخش عبارتاند از:- بخش ۱: سیاست (اعلام سیاست رسمی دولت آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران)
- بخش ۲: اعمال فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی ایران (تعیین وظایف دستگاههای مختلف برای اجرای مفاد این یادداشت)
- بخش ۳: ملاحظات کلی
اعمال فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی ایران
در بخش دوم، وظایف هریک از دستگاههای دولت آمریکا برای اعمال فشار حداکثری درج شده است که بهطور خلاصه به آنها اشاره میشود:الف: وظایف وزارت خزانهداری
- تحریم فوری ناقضان تحریم ایران؛
- راهاندازی پویش مداوم و قوی اجرای تحریم با هدف قطع دسترسی ایران و گروههای مرتبط با ایران به درآمد؛
- اصلاح یا لغو هر «مجوز عمومی»، «پرسش و پاسخ متداول» یا «راهنما» که بهنوعی متضمن آسایش مالی برای ایران و گروههای مرتبط با ایران باشد؛
- بهروزرسانی «راهنما»ها برای همهی بخشهای کسبوکار و تجارت ازجمله حملونقل، بیمه و عوامل و گردانندگان بنادر؛
- حفظ و تداوم «اقدامات مقابلهای» «کارگروه اقدام مالی» (FATF) علیه جمهوری اسلامی ایران با هدف جلوگیری هرچه بیشتر از دور زدن تحریمها توسط ایران.
ب: وظایف وزارت خارجه
- اصلاح یا لغو «معافیتهای موقت تحریمی» (Waivers) بهخصوص آنهایی که بهنوعی متضمن آسایش مالی برای ایران هستند، ازجمله مورد «پروژهی بندر چابهار»؛
- راهاندازی پویش مداوم و قوی (با هماهنگی با وزارت خزانهداری و سایر نهادهای اجرایی مربوطه) با هدف صفر کردن میزان صادرات نفت ایران، ازجمله صادرات نفت ایران به چین؛
- رهبری پویشی جهانی برای منزویسازی ایران، با همکاری سازمانهای بینالمللی؛
- جلوگیری از استفادهی ایران از نظام مالی عراق و آبهای کشورهای خلیج فارس برای عملیات کشتیبهکشتی برای دور زدن تحریم.
پ: وظایف نمایندهی دائم آمریکا در سازمان ملل
- همکاری با شرکای کلیدی آمریکا برای فعالسازی سازوکار ماشه (اسنپبک)؛
- پیگیری حقوقی نقض «معاهدهی منع اشاعه» (NPT) توسط ایران؛
- برگزاری جلسات متعدد شورای امنیت برای تأکید بر تهدیدات پرتعداد ایران علیه امنیت و صلح بینالملل.
ت: وظایف وزارت بازرگانی
- راهاندازی پویش مداوم و قوی برای اجرای ترتیبات پایش صادرات با هدف محدودسازی جریان فناوری و قطعات با اهداف نظامی به ایران.
ث: وظایف دادستان کل
- پیگیری حقوقی با هدف متوقفسازی فعالیت تمام شبکههای مالی و آمادی داخل آمریکا که از سوی ایران پشتیبانی میشوند؛
- پیگیری حقوقی برای توقیف محمولههای غیرقانونی نفت ایران؛
- پیگیری حقوقی برای شناسایی داراییهای دولتی ایران و [استفاده از آن برای] کمک به قربانیان آمریکایی تروریسم؛
- پیگیری حقوقی برای محکومسازی رهبران و اعضای گروههای تروریستیِ دارای حمایت ایران که متعرض شهروندان آمریکایی شدهاند.
- استفاده از تمام ابزارهای حقوقی، تنظیمگری و سایبری برای متوقفسازی عملیاتهای جاسوسی ایران.
تحلیل
تحریم و تهدید، با هدف کشاندن تهران به مذاکره
تقلای دولت جدید آمریکا برای اعمال هرچه بیشتر فشار بر کشور، دور از ذهن و غیرقابلپیشبینی نبوده و نیست. تصور عمومی در ذهن بخش عمدهای از سیاستمداران آمریکایی اینگونه برساخت شده است که جمهوری اسلامی ایران به دلیل همهی اتفاقات بعد از ۱۵ مهر ۱۴۰۲ (طوفانالاقصی)، در وضعیت ضعف و انفعال قرار دارد و در نتیجه، باید از فرصتِ بهدستآمده نهایت بهره را برد. از سوی دیگر، بازهی زمانیِ در اختیار برای رساندن پروندهی ایران به نقطهی مطلوب، به اندازهای نیست که بتوان با فراغ بال و طمأنینه، طرحی بلندمدت (یا حتی میانمدت) روی میز قرار داد. دلیل این امر، فرا رسیدن موعد سال دهم برجام و ملغی شدن قطعنامهی ۲۲۳۱ سازمان ملل در صورت عدم فعالسازی سازوکار ماشه (اسنپبک) است. این نقطهی عطف زمانی، فارغ از وقوع هر سناریو (فعالسازی یا عدم فعالسازی سازوکار ماشه)، مناسبات ایران و غرب را وارد مرحلهی جدید خواهد کرد؛ مرحلهای که در آن، دیگر خبری از یک سکوی آماده به نام برجام که طرفین بتوانند بر مبنای آن با هم گفتوگو کنند، نخواهد بود. بنابراین، اگر آمریکا تا پیش از این موعد نتواند به توافقی (ولو اولیه) با ایران دست پیدا کند که در قالب آن، موعدهای تعیینشده در برجام تمدید شود (ازجمله موعد سال دهم)، آنگاه باید در فضایی جدید، به دنبال ابتکاراتی نوین و البته زمانبر برای حل مسألهی ایران باشد که این امر به هیچ عنوان برای واشینگتن مطلوب نیست. بنابراین برای نیل به این هدف، یعنی دستیابی فوری به یک توافق اولیه و زمینهساز با ایران[4]، این روزها مکرراً به ترامپ توصیه میشود تا ترکیبی سنجیده و محاسبهشده از دو ابزار «تحریم» و «تهدید» را موازی با نرمشی هوشمندانه در قبال ایران به کار گیرد. مقصد نهایی این راهبرد، القای خطای محاسباتی در ذهن تصمیمگیران ایرانی و و سوق دادن تهران به سمت میز مذاکره است. از این منظر، رویکرد نسبتاً آرام ترامپ در بیانات شفاهی خود نسبت به ایران[5] و همچنین عدم بهکارگیری اختیار «فرمان اجرایی» تا حدودی قابلتوجیه است. امضای ترامپ بر روی سند موردبحث را میتوان تجلی «تهدید و تحریم» و ادبیات و توییتهای ملایمتر ترامپ را میتوان مصداق تطمیع و تلهگذاری وی برای ترغیب تهران به پذیرش مذاکره تفسیر کرد. این رویکرد نشان میدهد که ترامپ در پی ایجاد تعادلی ظریف بین فشار و انعطاف است. نمونههایی از تجویز این سیاست به دولت ترامپ را میتوان در گزارشها و یادداشتهای اخیر تولیدشده توسط تحلیلگران آمریکایی مشاهده کرد.[6]تدبیر ایران
ایران باید فارغ از مضیقههای آمریکا، خود را برای شرایط پیش رو آماده کند. این آمادگی نباید تنها بهعنوان واکنشی عاجلانه و مقطعی به فشارهای خارجی تلقی شود، بلکه باید شامل برنامهریزی راهبردی برای مقابله با چالشهای کوتاهمدت ناشی از طرح مذاکرات-محورِ طرف مقابل و چالشهای میانمدت ناظر به گلوگاهها و نقاط ضعف اصلیِ عمدتاً اقتصادی کشور باشد. در این راستا، ایران باید به نکات زیر توجه کند:- رصد دقیق و مداوم شرایط داخلی و خارجی
- اجتناب از شتابزدگی در تصمیمگیری
- اجتناب از ورود به مذاکره با آمریکا
- وحدت کلمه در میان مسئولین
- مراقبت دقیق از سازوکارهای حیاتی در شرایط تحریمی
جمعبندی
«یادداشت امنیتملی» صادرشده توسط ترامپ با عنوان «اعمال فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی ایران» و حواشی آن، راهبرد آمریکا در قبال ایران را بهوضوح نشان میدهد. این سند که بهعنوان اعلام رسمی بازگشت به سیاست «فشار حداکثری» طراحی شده است، شامل دستورالعملها و وظایف دقیق برای دستگاههای مختلف دولت آمریکا است. با این حال، مواضع و اظهارنظرهای ترامپ در رابطه با ایران، نشان میدهد که دولت جدید آمریکا سیاست پیچیدهتر نسبت به دورهی پیشین در قبال ایران اتخاذ کرده است. با توجه به فرصت زمانی محدود پیش از فرا رسیدن موعد سال دهم برجام و تعیین تکلیف سازوکار ماشه (اسنپبک)، هدف اصلی و نهایی این سیاست، متقاعدسازی جمهوری اسلامی ایران به حضور پای میز مذاکره و امضای یک «توافق اولیه و زمینهساز» در کوتاهمدت است؛ توافقی است که در ابتدا به شکل فوری به برخی از دغدغههای آمریکا در خصوص ایران پاسخ دهد و همچنین شامل ضوابط و بندهایی باشد که بتواند پایهای برای گفتوگوهای آتی در خصوص دیگر موضوعات مورد اختلاف طرفین فراهم آورد. فشار تحریمی و اقتصادی و دیپلماتیک مصرح در سند جدید ترامپ، در واقع ابزاری برای پیشبرد این سیاست است. در مقابل، ایران نیز باید با برنامهریزی دقیق و هوشمندانه، خود را برای مقابله با چند ماه پرچالش در عرصهی سیاست خارجی آماده کند. این آمادگی شامل رصد دقیق شرایط داخلی و خارجی، اجتناب از شتابزدگی در تصمیمگیری، عدم ورود به مذاکره در کوتاهمدت، حفظ وحدت کلمه در میان مسئولین، و مراقبت از سازوکارهای حیاتی در شرایط تحریمی است.منابع
[1] «یادداشت ریاستجمهوری در حوزهی امنیت ملی» (ان.اس.پی.ام) یا National Security Presidential Memorandum یکی از ابزارهای در اختیار رئیسجمهور آمریکا برای تعیین خط مشی و چارچوب کلی در یک حوزهی مشخص است. این ابزار ذیل مجموعهی گستردهترِ «یادداشتهای ریاستجمهوری» (Presidential Memoranda) قرار میگیرد. علاوه بر این، رئیسجمهور آمریکا ابزارهای دیگری نظیر «فرمان اجرایی» (Executive Order) را نیز در اختیار دارد. بهکارگیری هیچیک از این ابزارها نیازی به تأیید کنگره ندارد. [2] یادداشت امنیتملی ریاستجمهوری با عنوان «اعمال فشار حداکثری بر دولت جمهوری اسلامی ایران، مسدودسازی تمام راههای رسیدن ایران به سلاح هستهای و مقابله با نفوذ مخرب ایران» – چهارم فوریهی ۲۰۲۵ (۱۶ بهمن ۱۴۰۳)https://www.whitehouse.gov/presidential-actions/2025/02/national-security-presidential-memorandum-nspm-2/
[3] انواع «یادداشتهای امنیتملی» (Presidential Memorandum) و «فرمانهای اجرایی» (Executive Order) از اختیارات رئیسجمهور آمریکا برای اعلام و ایجاد زمینه برای اعمال برخی سیاستها در حوزههای داخلی و خارجی این کشور است که نیازی به تأیید کنگره ندارد. تفاوت این دو در «سطح اهمیت موضوع» نزد رئیسجمهور آمریکاست: فرمان اجرایی معمولاً بالاترین سطح از اختیارات رئیسجمهور آمریکاست و یادداشتهای امنیتملی در سطوح پایینتر اهمیت قرار میگیرند. [4] منظور از توافق اولیه و زمینهساز، توافقی هست که اولاً فوراً به برخی نگرانیهای آمریکا در رابطه به جمهوری اسلامی ایران رسیدگی کند و ثانیاً گزارهها و مفادی داشته باشد که بر اساس آن بتوان در آینده، مذاکرات را در تمام یا بعضی دیگر از موضوعات مورد نگرانی طرفین، ادامه داد. [5] ترامپ در ضمن امضای یادداشت امنیتملی خود دربارهی ایران گفت: «این سند را امضا کردم، اما دوست ندارم آن را اجرا کنم. من ترجیح میدهم با ایران مذاکره کنم و به توافقی برسیم که به هر دو طرف سود برساند.»https://www.youtube.com/watch?v=W8J8t1zbkYk
وی همچنین در یکی از پستهای خود در شبکهی اجتماعی Truth Social نوشت: «من سربلندی مردم ایران را میخواهم. اما دولت ایران باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد به جامعهی جهانی بپیوندد یا اینکه در انزوا باقی بماند.»https://truthsocial.com/@realDonaldTrump/113950996936674770
[6] [6] گزارش «ریچارد نفیو» در «مؤسسهی واشینگتن برای سیاستهای خاورنزدیک» با عنوان «ترامپ پیش از فشار حداکثری، محتاج یک راهبرد برای ایران است» – ۱۴ نوامبر ۲۰۲۴ (۲۴ آبان ۱۴۰۳)https://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/maximum-pressure-trump-needs-iran-strategy
گزارش فارین افرز به قلم «ریچارد نفیو» با عنوان «آخرین فرصت برای ایران: آمریکا همزمان با آماده شدن برای استفاده از نیروی نظامی، باید برای آخرین بار به دیپلماسی فرصت دهد» – دوم ژانویهی ۲۰۲۵ (۱۳ دی ۱۴۰۳)https://www.foreignaffairs.com/iran/last-chance-iran
گزارش فارین افرز به قلم «ریچارد هاس» با عنوان «فرصت ایران: کاری که آمریکا برای دستیابی به موفقیت باید انجام دهد» – ششم ژانویهی ۲۰۲۵ (۱۷ دی ۱۴۰۳)https://www.foreignaffairs.com/united-states/iran-opportunity-richard-haass
گزارش مشترک «ریچارد نفیو» و «آرین طباطبایی» با عنوان «ترامپ یک پنجرهی فرصت نادر و کوتاه برای حل مشکل ایران دارد: راهکار پیشنهادی» – چهارم فوریهی ۲۰۲۵ (۱۶ بهمن ۱۴۰۳)