مقدمه
با آغاز به کار دولت مسعود پزشکیان، رویکرد تجربهشدهی «مذاکره برای لغو تحریم» بار دیگر در کانون توجه قرار گرفت. وعدههای انتخاباتی رئیسجمهور جدید دربارهی احیای مذاکرات و رفع تحریمها، انتظاراتی را در میان جامعه و نخبگان سیاسی ایجاد کرد. اما با گذشت چند ماه از فعالیت دولت، شواهد نشان میدهد که مسیر دیپلماتیک اتخاذشده توسط دولت پیچیدهتر از آن چیزی است که در ابتدا تصور میشد. اقدامات و مواضع اخیر، این گمانهزنی را تقویت کرده که دولت شاید بهدنبال هدفی فراتر از احیای سادهی برجام باشد و در تلاش است تا زمینهسازی لازم برای مذاکره مستقیم با آمریکا را فراهم کند.
مذاکره در ژنو، صدور قطعنامه در وین: تغییر لحن دستگاه سیاست خارجی
در آذر ماه، اولین دور مذاکرات رسمی دستگاه سیاست خارجی دولت چهاردهم با سه کشور اروپایی در سطح معاونان وزیر خارجه در ژنو برگزار شد. در نگاه اول، این اقدام تلاشی برای احیای دیپلماسی بر پایهی توافق برجام به نظر میرسید. این مذاکرات که طبیعتاً بازتاب رسانهای گستردهای در داخل ایران داشت، مجدداً امیدهایی را در میان برخی اقشار جامعه و برخی نخبگان سیاسی برانگیخت. اما تحلیل تحولات بعدی نشان میدهد که دولت شاید از همان ابتدا هدف بزرگتری را در نظر داشته است: آمادهسازی فضای سیاسی و اجتماعی برای مذاکرهی مستقیم با آمریکا.
بررسی رفتار دیپلماتیک دولت در این دوره نشان میدهد که مذاکره با اروپا بیشتر نقش زمینهساز را داشته است. در حالی که هیأت ایرانی با اروپاییها وارد گفتوگو شد، اقداماتی نظیر صدور قطعنامهی انتقادی علیه ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و اعمال تحریمهای جدید از سوی اروپا، بار دیگر جایگاه دیپلماتیک این کشورها را نزد افکار عمومی و حتی نخبگان ایرانی به چالش کشید. بهدنبال این تحولات، لحن دستاندرکاران ایرانیِ مذاکرات بهطور تدریجی اما قابلتوجهی تغییر کرد و انتقادات از رفتار غیرسازندهی اروپا و ناکامی آنها در پیشبرد مذاکرات برجسته شد.
چنین تغییری را میتوان در قالب یک راهبرد هدفمند تفسیر کرد؛ راهبردی که تلاش دارد نشان دهد مسیر همکاری با اروپا، با وجود تلاشهای انجامشده، نمیتواند نتیجهای ملموس در زمینهی رفع تحریمها به همراه داشته باشد. این تغییر لحن بهطور غیرمستقیم این پیام را منتقل میکند که تعامل مستقیم با آمریکا باید به عنوان یک گزینهی جدیتر در کشور مطرح شود.
زمینهسازی برای مذاکرهی مستقیم با آمریکا
رفتار دولت در ماههای اخیر، بهویژه پس از مذاکره با اروپا، نشاندهنده هماهنگی عمیقتری در اهداف دیپلماتیک بلندمدت آن است. یکی از نکات کلیدی که میتواند این ابعاد این راهبرد را روشنتر کند، اظهارات مقامات ایرانی دربارهی برنامهریزی و زمانبندی مذاکرات ژنو است. به گفتهی برخی دولتمردان، قرار این مذاکرات از چند ماه پیش و در حاشیهی نشست مجمع عمومی سازمان ملل گذاشته شده بود. این نکته از این جهت اهمیت دارد که در این فاصلهی زمانی، اروپا بهرغم آگاهی از برگزاری قریبالوقوع این مذاکرات، اقدامات خصمانهی متعددی را علیه ایران ترتیب داد. تصویب قطعنامه در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و وضع تحریمهای جدید علیه ایران، نشانههایی از عدم حسننیت طرف اروپایی بود. چنین رفتاری میتوانست بهانهای کافی برای لغو این دیدارها یا حداقل تغییر لحن دولت ایران پیش از حضور در ژنو باشد. اما این اتفاق نیفتاد.
در کمال تعجب، وزارت خارجه با نادیده گرفتن این اقدامات، مذاکرات ژنو را مطابق برنامه انجام داد و حتی در ادبیات اولیهی خود، همچنان بر رویکردی نسبتاً خنثی یا حتی مثبت نسبت به نقش اروپا تأکید کرد. به نظر میرسد که دولت بهجای تمرکز بر اقدامات اروپا، ترجیح داده است از این مرحله بهعنوان یک ابزار دیپلماتیک برای تضعیف نقش اروپا در چشم افکار عمومی و تصمیمگیران داخلی استفاده کند.
عدم واکنش منفی جدی دولت به اقدامات خصمانهی اروپا پیش از مذاکرات ژنو، ممکن است به این دلیل باشد که این مذاکرات بخشی از برنامهای بزرگتر برای اثبات ناکارآمدی اروپا در رفع تحریمها و زمینهسازی برای گفتمان «ضرورت مذاکرهی مستقیم با آمریکا» بوده است. با این تحلیل، دولت توانسته است نشان دهد که حتی با وجود تلاشهای رسمی دیپلماتیک، اروپا توان یا ارادهی کافی برای حل مشکلات ایران را ندارد.
به سمت مذاکرهی مستقیم با آمریکا
بررسی رفتار وزارت خارجه نشان میدهد که هدف اصلی از اقدامات دیپلماتیک اخیر، نه صرفاً احیای برجام یا تعامل با اروپا برای رفع و رجوع مسائل، بلکه ایجاد شرایط لازم برای پذیرش مذاکرهی مستقیم با آمریکا در سطح داخلی بوده است. این هدف با اتخاذ یک رویکرد چندلایه و پیچیده دنبال شده است.
نخستین لایهی این طرح، ایجاد یک روایت قانعکننده در سطح داخلی است. دولت با انجام مذاکرات صوری و بدون نتیجه با اروپا، در واقع در حال ارسال این پیام است که اروپا، حتی با وجود هماهنگیهای قبلی و فرصتهای دیپلماتیک، نهتنها قادر به رفع تحریمها یا کاهش فشارها بر ایران نیست، بلکه رویکردی خصمانه علیه ایران دارد. این روایت میتواند ابزار مهمی برای متقاعد کردن افکار عمومی و همچنین نهادهای تصمیمگیر داخلی باشد تا مذاکره با آمریکا بهعنوان یک گزینهی ضروری و اجتنابناپذیر مطرح شود.
لایهی دوم، مدیریت افکار عمومی است. دولت با حضور در مذاکرات ژنو سعی کرده است تصویر یک بازیگر منطقی و متعهد را ارائه دهد. این تصویر به دولت امکان میدهد که در صورت حرکت به سمت مذاکره با آمریکا، موضع خود را بهعنوان آخرین راهحل ممکن توجیه کند.
بهطور کلی، راهبرد دولت نشان میدهد که تمرکز بر مذاکرهی مستقیم با آمریکا نهتنها یک انتخاب دیپلماتیک، بلکه یک اقدام برنامهریزیشده است که مراحل مختلف آن از طریق دیپلماسی چندلایه و مدیریت هوشمندانه افکار عمومی دنبال شده و میشود.