سناریوهای روسیه در تقابلات چین و آمریکا

06 اردیبهشت 1404

مقدمه

در حالی که که آمریکای ترامپ به سمت افزایش تنش با چین حرکت می‌کند نقش روسیه به عنوان یکی از قدرت‌های جهانی قابل توجه است. بازیگری روسیه که طی جنگ اوکراین روابط گسترده‌ای را با چین تجربه می‌کند، در چالش بین آمریکا و چین مهم تلقی می‌شود. با روی کار آمدن ترامپ، سیاست خارجی آمریکا نسبت به روسیه تغییرات ظاهری قابل توجهی داشت. برخلاف دوران بایدن که سعی می‌شد فشار بسیاری به مسکو اعمال گردد، در دوران ترامپ تلاش شده است که روابط پیش از جنگ بازسازی شده تا زمینه برای شکل‌گیری مذاکرات با روسیه مهیا گردد.

در این بین نگرش روسیه به صحنه جهانی و آن چه که مسکو از آینده نظام بین‌الملل انتظار دارد دارای اهمیت است. اظهارات مقمات کرملین نشان می‌دهد که نظم مطلوب روسیه تبدیل شدن به یک بازیگر موثر در نظم آینده است. این امر می‌تواند در نوع بازیگری روسیه در قبال چالش پکن و واشنگتن موثر واقع گردد. از این رو بررسی سناریوهای مسکو به ازای تنش شرق و غرب می‌تواند ادراک خوبی نسبت به آن چه که مسکو دنبال خواهد کرد ارائه دهد.

در اینجا می‌توان دو سناریو تهدیدآمیز از منظر روس‌ها متصور شد. یک سناریو که شامل تداوم هژمون آمریکا و کنترل چین به عنوان بازیگر دوم نظام بین‌الملل است. و سناریو دوم سقوط آمریکا به جایگاه دوم و ظهور چین به عنوان هژمون جدید نظام جهانی است. مسئله این است که روسیه در هر یک از این دو سناریو چگونه بازی خواهد کرد.

ویژگی‌های نظم مطلوب روسیه

پیش از این که دو سناریو را مورد بررسی قرار دهیم لازم است که ویژگی‌های نظم مطلوب روسیه را مورد بررسی قرار دهیم. بدون شک از مهمترین ویژگی‌های نظم مدنظر مسکو این است که روسیه به عنوان یکی از قطب‌های نظم نوین در نظر گرفته شود. در این حالت است که روسیه می‌تواند از ابزارها و فرصت‌های خود در نظم نوین بیشترین بهره را ببرد. ویژگی دیگر این نظم احترام متقابل به قطب‌های جدید و به رسمیت شناختن آن‌ها است.

سناریو نخست: تداوم هژمون آمریکایی

به دور از این موضوع که بایدها و نبایدهای تحقق این سناریو چیست و آیا این امر ممکن است یا خیر، تداوم وضعیت گذشته را نمی‌توان مطلوب روسیه دانست. تداوم سال‌ها دشمنی بین غرب و روسیه را می‌توان عامل مهمی در این عرصه دانست. به این ترتیب روسیه خواهان حفظ نظم گذشته نبوده و در نظر دارد هیچ هژمونی در نظام بین‌الملل وجود نداشته باشد. هرچند نمی‌توان گفت که روسیه به شکلی تهاجمی به دنبال برچیدن این نظم است اما از روند رو به افول نظم آمریکایی حمایت می‌کند. این امر به معنی این نیست که روسیه از ظرفیت همکاری با غرب چشم پوشی می‌کند. اگر تداوم هژمون آمریکا را شاهد باشیم، مسکو سعی خواهد کرد با ایجاد معادلات و توافقات دو یا چندجانبه با غرب ضمن کسب امتیازات اقتصادی و سیاسی توان اقتصادی خود را در همکاری با غرب تقویت نماید. روسیه به دنبال افزایش توان اقتصادی خویش است چرا که آن را لازمه حضور خود به عنوان یک قطب و همکاری اقتصادی را از شروط اولیه خود برای بقا در برابر هژمون آمریکا می‌داند.

با این وجود، همکاری اقتصادی مانع این نیست که کرملین به دنبال همکاری با کشورهایی نظیر چین و هند نباشد. روسیه سعی خواهد کرد نظمی شبکه‌ای با دوستان خود شکل دهد تا در برابر هژمون آمریکا تنها نباشد و هزینه‌های ایستادگی در برابر غرب را به تنهایی به دوش نکشد. از این رو روسیه در چالش بین شرق و غرب ضمن برقراری روابط اقتصادی با غرب، نزدیکی با چین را دنبال خواهد کرد. در این بین ابزارهای روسیه برای بازیگری را مؤلفه‌هایی همچون انرژی، مواد خام معدنی و توان نظامی روسیه تشکیل می‌دهند.

سناریو دوم: ظهور هژمون جدید چینی

هرچند روابط روسیه و چین در حال حاضر در بهترین حالت تاریخی خود قرار دارد و این دو همکاری‌های اقتصادی، سیاسی، نظامی و امنیتی گسترده‌ای دارند. اما اگر روندها به گونه‌ای پیش برود که نظم آینده تبدیل به هژمون چینی گردد، قطعا روسیه یکی از مخالفان آن خواهد بود. همانطور که روسیه مخالف هژمون آمریکایی است مخالف هژمون چینی نیز خواهد بود چرا که در هر دو حالت قدرت روسیه محدود می‌گردد و روسیه جایگاه یک قطب را نخواهد داشت. بدین ترتیب نقش آفرینی روسیه بر ضد نظم چینی خواهد بود و روسیه به دنبال همکاری با آمریکا برای مهار چین خواهد بود. در این نقطه نیز ابزار مهم روسیه انری و مواد خام معدنی است. کرملین از این دو ابزار در جهت مهار چین بهره خواهد برد؛ هرچند وابستگی مسکو به درآمدهای این دو، آن را نیازمند گسترش همکاری اقتصادی با آمریکا خواهد کرد.

جمع‌بندی و فرصت‌هایی برای ایران

بدین ترتیب می‌توان روسیه را در نظم آینده بازیگری ضد هژمون دانست. بازیگری که به دنبال تبدیل شدن به یک قطب در آینده نظام بین‌الملل است.در نتیجه این هدف روسیه را وا می‌دارد تا در صورت نیاز به شکل یک بازیگر میانجی ایفای نقش نماید. با این حال توان روسیه در این امر محدود خواهد بود چرا که در عرصه‌هایی همچون فناوری و اقتصاد دارای ضعف‌ها و عقب ماندگی‌های جدی است که دست مسکو برای بازیگری را می‌بندد. با این حال توان روسیه در حوزه انرژی، مواد خام معدنی و تسلیحات و فناوری‌های نظامی می‌تواند ابزاری برای مسکو باشد.

در این بین فرصت‌هایی برای ایران پدید می‌آید. در هر دو سناریو نقش انرژی و به خصوص نفت دارای اهمیت بسیاری است. در این نقطه نفت ایران جایگاه مهمی برای امنیت انرژی چین خواهد داشت. به خصوص که اگر روسیه از ابزار نفت برای مهار چین بهره گیرد. از سوی دیگر نقش ایران به عنوان یک بازیگر مهم امنیتی و نظامی در غرب آسیا و دریای سرخ در پایداری وضعیت انرژی در منطقه نقش مهمی ایفا نماید همچنین که می‌تواند بازیگر مهمی در ترانزیت بین‌المللی در دریای سرخ باشد. در همین حال موقعیت ژئوپلیتیکی ایران امتیاز مهم دیگری است. چرا که روسیه برای تبدیل شدن به قدرتی جهانی نیازمند دسترسی به آب‌های گرم جهانی است و مسیر ایران از جمله مهمترین گزینه‌ها و پایدارترین مسیرهای موجود به نظر می‌رسد. جلوه اصلی این جایگاه در کریدور شمال-جنوب محقق می‌شود. از این رو لازم است نقش خاص ایران در نظم آینده مورد توجه جدی قرار گیرد. جایی که دو ابزار نفت و توان امنیتی-نظامی کشور می‌تواند نقش مهمی در رقابت ابر قدرت‌ها ایفا نماید. در این نقطه تهران بایستی با توجه به این ابزارها از قدرت‌های جهانی و به خصوص چین امتیازات مناسبی بدست آورد.